خلاصه ماشینی:
"بنابراین، رفتار انسان به صورت حوزههای مستقل از هم بررسی شده است و برای هر بخش یک منظومه فکری درست میشود که موجب هماهنگی «بخشی» در تفکر انسان است و رفتار بهطور نسبی هماهنگ میشود.
تأثیر و تأثری که بین حوزههای مختلف افکار یک فرد اتفاق میافتد دو گونه است: الف) تعامل علیتی، که بر اساس روابط علت و معلولی شکل میگیرد، ولی تعامل منطقی نیست و ب) تعامل سیستمی، بر پایه اصول منطقی دقیقی زوایای مختلف فکر انسان به صورت یک سیستم مورد مطالعه قرار میگیرد.
آنگاه یک مشیت بدون اینکه ارادههای انسان در او حضور داشته باشد، منظومه فکری بشر را به صورت قهری شکل میدهد و چون این مشیت، حکیمانه و هماهنگ است، پس بهطور طبیعی کل نظام فکری انسان نیز هماهنگ خواهد بود.
بنابراین، اگر دستگاه فکری انسان با ربوبیت هماهنگ شد، عمل فهم وی تحت ولایت خدای متعال قرار گرفته و نورانی میشود و در غیر این صورت، ظلمانی میشود."