چکیده:
در این نوشتار، مترجم از قول آقای لوئیس، به تعریف دموکراسی و اسلام مورد پسند و تاریخچه هر یک از آنها اشارهای بسیار گذرا نموده است. وی شیوع دموکراسی پارلمانی در اروپا و شرق آسیا را پس از جنگ جهانی دوم، و تحمیلی از سوی دولتهای فاتح میداند که هم اکنون جای خود را باز کرده و مشکل چندانی هم ندارد.
خلاصه ماشینی:
"و واژه آزادی به عنوان یکی از مصطلحات سیاسی در نظر مسلمانان از ابداعات وارداتی بود که، سابقه آن به انقلاب فرانسه و ورود ناپلئون به مصر میرسید.
در این کتاب، او از جمله راجع به مجلس ملی فرانسه و آزادی مطبوعات بحث میکند و با نظر تیزبین اشاره دارد به اینکه، وقتی فرانسویان از آزادی سخن میگویند، مقصودشان کمابیش عدالت نزد مسلمانان است و با چنین بصیرتی که به خرج میدهد مستقیما میرسد به تفاوت کلیدی بین فرهنگ سیاسی اروپا و همتای آن در اسلام.
میزان مشارکت در برخی از آنها گاهی به32 واجدان شرایط و بیش از آن میرسد، اما دموکراسی مطلوب تلقی نمیشود؛ در حالی که در معروفترین نظامهای دموکراتیک نظیرآمریکا و انگلیس، گاهی با کمتر از 41 آراء واجدان شرایط، کسی رئیسجمهور میشود؛ درحالیکه با وجود تلاشهای پررنگ حزبی و فراهم نمودن امکانات جهت رأی راحتتر، نظیر اینکه، شهروند میتواند از داخل منزل رأی خود را اعلام کند.
(با لحاظ تعریف و تبیین حد و مرزها)، در کتاب و سنت مورد توجه بوده است؛ ولی نکتهای که نویسنده به آن تصریح نکرد یا مترجم آن را پنهان نمود، پیشی داشتن و حق تقدم آزادی در نظر نویسنده حتی بر عدالت است.
بنابراین، چنین تصوری که واژه «آزادی» به عنوان یکی از مصطلحات سیاسی در نظر مسلمانان باشد، از ابداعات وارداتی بود که سابقه آن به انقلاب کبیر فرانسه و ورود ناپلئون بناپارت به مصر در سال 1798 میرسید، تصور صحیحی نیست."