خلاصه ماشینی:
"او اشکال اهل معرفت را بر صدق این عنوان، نسبت به آن وارد میداند و در فصل نخست از فصول الهیات به معنی اخص از کتاب اسفار مینویسد: «بدان که به سوی خداوند راههای فراوانی است، زیرا خدای سبحان را فضائل و جهاتی بسیار است و هر موجودی را وجههای است که او عهدهدار آن است، «و لکل وجهة هو مولیها»، اما برخی از راههایی که به سوی او است، روشن و اشرف و نورانیتر از دیگر راهها است و محکمترین و شریفترین براهین برای او، برهانی است که حد اوسط آن در حقیقت غیر از او نباشد؛ در چنین برهانی راهی که به مقصود میرساند، عین مقصود است و این برهان راه صدیقین است، یعنی راه کسانی است که از او بر او گواهی میگیرند و سپس از ذات او بر صفات و از صفات او بر افعال، یکی پس از دیگری شاهد میآورند و اما غیر از صدیقین، نظیر متکلمین و کسانی که از مبادی طبیعی استفاده میکنند، برای شناخت خدای متعال و صفات او از امور دیگری که غیر از ذات اوست به عنوان واسطه استفاده میکنند مثلا از امکانی که وصف ماهیت یا از حدوثی که در مخلوقات است.
(ابوعلی سینا، 1400 ق، 88 – 87) آیت الله جوادی آملی در شرح کلام شیخ آورده است: «تنقیح بحث به این است که اولا: حد وسط معلول جزء اکبر است که مؤلف باشد و ثانیا: بین حد وسط و حد اکبر که «له مؤلف» باشد، رابطه تلازم برقرار است، نه علیت و معلولیت، چون هیچکدام علت دیگری نیستند و ثالثا: حد وسط گرچه علت کان تامه حد اکبر «له مؤلف» نیست، ولی علت کان ناقصة آن است، یعنی گرچه خود حد اکبر عبارت از وجود غیری و نعتی است، لیکن ثبوت همین وجود غیری و نعتی برای حد اصغر به توسط حد وسط است و چون معیار در برهان لمی آن است که حد وسط علت ثبوت کان ناقصه حد اکبر برای حد اصغر باشد و در قیاس مزبور نیز این چنین است، پس قیاس یاد شده برهان لمی است و نه انی؛ برعکس آنچه سائل پنداشت."