چکیده:
اگرچه برخی معتقدند که در بین فیلسوفان مسلمان اثری منحصرا دربارۀ هنر و زیباییشناسی نمیتوان یافت، با بررسی آثار آنها میتوان مباحث مربوط به هنر و زیباییشناسی را استخراج کرد. در این بین، قاضی سعید قمی از جمله اندیشمندان مسلمانی است که برخی از مباحث مربوط به هنر و زیبایی را در تعلیقاتی که بر میمر چهارم کتاب اثولوجیا نگاشته، بهطور مستقل ذکر کرده است. پرسش بنیادین نوشتار حاضر این است که هنر و زیبایی نزد قاضی سعید قمی به چه معناست و او از چه منظری به این مقولات نگریسته است. مفروض مقالۀ حاضر این است که قاضی سعید در این اثر زیبایی را به زیبایی معقول و محسوس تقسیم کرده و زیبایی محسوس را تجلی زیبایی معقول میداند و جملگی زیباییها را تجلی زیبایی نورالانوار میداند. او در ادامه ضمن تأکید بر نقش خیال متصل و منفصل در آفرینش زیبایی، هنر را تجلی صورت زیبای هنرمند بر مادۀ محسوس میداند. وی زیبایی هنری را عاملی برای تکمیل زیبایی طبیعت میداند.
It is widely held that although very few works by Muslim philosophers deal exclusively with art and beauty، nonetheless specific discussions on these subjects can be extracted from their works. This is certainly true in the case of Qadi Saʿid Qummi، who gives a separate treatment of art and beauty in his commentary on the fourth chapter of the Uthulojia (The Theology of Aristotle). The essential question of this article is: what are the meanings of beauty and art in the writings of Qadi Saʿid Qummi? This article will show that Qummi divides beauty into intellectual beauty and sensible beauty، and states that sensible beauty is the manifestation of intellectual beauty، and hence all beauty is the manifestation of the Light of Lights، i.e. the Divine Reality.Along with an emphasis on the role of conjunctive and disjunctive imagination (i.e. the levels of being which are intermediary between the material realm، and dependent on and independent of the perceiver respectively) in the creation of beauty، Qadi Saʿid Qummi considers that art is the manifestation the artist’s conception of beauty on sensible matter. As such he considers artistic beauty to be complementary to the beauty of nature.
خلاصه ماشینی:
او علوم عقلي را از محضر سـه دانـشمند معروف عصر صفوي به نام هاي ملامحسن فيض و آخوند ملارجبعلـي تبريـزي و آخونـد ملاعبـدالرزاق لاهيجـي آموخت ، از اين رو او در عرفان و حکمت متعاليه متأثر از فيض کاشاني و در حکمت بحثي و مشايي متأثر از ملا رجبعلي تبريزي و عبدالرزاق است (آشتياني ، ٦٠) از قاضي سعيد قمي آثار مختلفي بـر جـاي مانـده اسـت کـه عبارتند از: کليد بهشت و اسرار الصنايع به فارسي ، شرح توحيد صدوق، الاربعينات لکشف انوار القدسيات ، رسالۀ الفوائد الرضوية ، رسالۀ مرقاة الأسرار، رسالۀ التفحات الإلهية و الخواطر الإلهامية ، رسالۀ الحديقة الوردية ، تعليقـات علي اثولوجيا و...
از آن جا که افلوطين در اين کتاب به بحـث پيرامـون هنـر و زيبـايي پرداخته است ، شرح قاضي سعيد بر ميمر چهارم کتاب اثولوجيا را مي توان به عنوان يک اثر مستقل دربارٔە زيبايي و هنر مورد ارزيابي و بررسي قرار داد.
قاضي سعيد بـا الهـام از آيات و روايات و اقوال عرفا از جمله ابن عربي و فلسفۀ متعاليه در صدد اثبات اين مـسئله است که جملگي ممکنات چون تجلي ذات خداوندند، از زيبـايي خداونـد بهـره مندنـد و هنرمندان نيز اگر بتوانند به مشاهدٔە عوالم بالاي وجود نائل شوند و صور ملکوتي زيبـا را مشاهده کنند،٣ با تجلي آن زيبايي بـر مـواد عـالم محـسوس ،٤ اثـر هنـري توليـد شـده مي تواند مکمل زيبايي طبيعت باشد.
بنابراين بايد گفت که قاضي سعيد براي تبيين نظر افلوطين در مورد اينکه حقيقت زيبايي به صورت است از آراي ملاصدرا سود جسته است (همان طور که در متن خود نيز به صدرا استناد نموده است ) اگر چه خودش وجود ذهني را در ديگر آثارش رد کرده است .