چکیده:
اندیشة مربوط به طراحی و تدوین الگویی «ایرانی ـ اسلامی» برای دستیابی به توسعه، مدتی است که در کشور مطرح شده است. در این زمان، برخی نویسندگان و نهادها مقالات و طرحهایی در خصوص مشخصههای چنین الگویی ارائه کردهاند. در مقالة حاضر استدلال میشود که با توجه به آنکه همة الگوهای توسعه در زمرة تکنولوژیها محسوب میشوند و همة تکنولوژیها به ظرف و زمینهای که در آن به کار میروند، حساساند و علاوه بر آن حامل ارزشهایی هستند که طراحان و نیز به کاربرندگان در آنها به ودیعه میگذارند، تکمیل و تدوین یک «الگوی ایرانی ـ اسلامی توسعه» به مثابة یک «تکنولوژی بومی» ممکن است؛ اما نکتة مهمی که کمتر به آن توجه میشود، آن است که چنین الگویی (به فرض کارآمد بودن و طراحی عقلانی داشتن)، جز در برخی جزئیات با دامنة محدود، با الگوهای کارآمدی که در دیگر کشورها، برای توسعه به کار میروند، تفاوتی نخواهد داشت. به این اعتبار، یاد کردن از چنین الگویی با عنوان «الگوی ایرانی ـ اسلامی»، عمدتا نوعی «نامگذاری» و فعالیت «زبانی ـ معنایی» است و جنبة واقعی آن چندان برجسته نیست.
خلاصه ماشینی:
"a priori نتیجۀ مهمی که از این بحث گرفته میشود،آن است که هرچند تکنولوژیها،به ظرف و زمینه حساساند و حضور در محیطهای خاص میتواند به ظهور نیازهایی مختص همان محیطها منجر شود و کوشش برای پاسخگویی به این نیازهای خاص،به ظهور تکنولوژیهایی ویژۀ یک محیط و فرهنگ معین منجر گردد،چنین نیست که نتوان بسیاری از حتی خاصترین تکنولوژیها را با تنظیمات مناسب محیطی و فرهنگی،به تکنولوژیهایی عام بدل کرد که پاسخگوی نیاز مشترک(احیانا تازه برساختهشدهای)در آدمیان باشند.
حتی در مواردی که به جنبههایی از این مباحث(از جمله تفاوتهای میان علم و تکنولوژی)نوعی توجه مرتبهدومی وجود داشته، باز هم از الزامات گستردۀ بحث غفلت شده است؛برای نمونه خوشنویس(1387، ص 14-15)پس از بیان دیدگاه شماری از نویسندگان از جمله من،دربارۀ علم و فنآوری، ویژگیهای اسلامیت و ایرانی بودن الگو را اینگونه توضیح میدهد: «برای آنکه اسلامیت و ایرانی بودن الگوی توسعه را به لحاظ مفهومی ممکن بدانیم، باید به امکان مفهومی فنآوری دینی یا بومی معتقد باشیم؛بنابراین،حتی چنانکه علم را جهانی و غیربومی بدانیم،اما فنآوری را دارای خصلت محلی قلمداد کنیم،مانند موضعی که از پایا نقل شد،میتوان از امکان بهکارگیری وصف اسلامیت در مورد الگوی توسعۀ علم و فنآوری دفاع نمود.
درعینحال،نکتۀ بسیار مهمی که از بحث اخیر،برای تکاپوهایی حاصل میشود که در راستای تدوین و طراحی الگوهای توسعه صورت میپذیرند،آن است که در این عرصه،همچون دیگر عرصههای اخذ و اقتباس تکنولوژی،این امکان وجود دارد که در کنار کوشش برای طراحی و پیشنهاد طرحهای باکفایت(که حتما و قطعا باید جنبههای عام و فراگیر داشته باشند)،با بهرهگیری آگاهانه از تجربههای مثبت دیگران،در عوض ابداع دوبارۀ چرخ،به جهشهای تکنولوژیک(در این مورد خاص،جهش در خصوص دستیابی به برنامههای پرمحتوا)توفیق پیدا کرد."