چکیده:
تجربه عنصر اساسی در دانش ضمنی است که توجه روزافزونی را در سیاستگذاری بخش عمومی به خود جلب کرده است. این مقاله در پی ارائه روششناسی مستندسازی دانشهای ضمنی و تجربیات سیاستی، در سازمانهای عمومی، بر اساس ترکیبی از مدل اکتشاف، تنقیح و تجرید با مدل مرحلهای سیاستگذاری عمومی است. در این مقاله نخست، به مبانی روششناسانة دانش ضمنی میپردازیم و نشان میدهیم که تکثرگرایی روششناختی، در مقابل پوزیتیویسم، بنیان مناسبتری برای سیاستگذاری خواهد بود. سپس دربارة روششناسی گزارشهای مستندسازی بحث کرد و تشریح مسئله تکالیف قانونی، سابقة تحلیلی از اقدامات پیشین، تحلیل و ارائة راهحل و در نهایت ارزیابی نهایی از اجرای طرح، بر اساس شاخصهای مورد نظر را مطرح خواهیم کرد. در این مقاله، یک تجربة اجرایی مطالعه شده، جوهرة مدیریتی آن کشف و در پرتو نظریههای مرتبط نقادی و تنقیح میشود تا آماده ارتقا به سطحی نظری شود. سپس تجریدی نظری انجام میشود تا مدل مدیریتی مورد نظر فراهم گردد. در پایان، این تجربه در قالب مدل مرحلهای سیاستگذاری عمومی تشریح میشود.
خلاصه ماشینی:
"فصلنامۀ علمی-پژوهشی روششناسی علوم انسانی س 15،ش 60،پاییز 1388 صفحات 75-98 Methodology of Social Sciences and Humanities Journal Vol. 15,No. 60,Autumn 2009 روششناسی مستندسازی تجربیات سیاستی(دانش ضمنی)؛ تلفیقی از مدل کشف،تنقیح و تجرید با مدل مرحلهای سیاستگذاری عمومی1 دکتر کیومرث اشتریان* چکیده تجربه عنصر اساسی در دانش ضمنی است که توجه روزافزونی را در سیاستگذاری بخش عمومی به خود جلب کرده است.
مثالی از مدل مستندسازی تجربیات از کشف تا تجرید شهرداری تهران برای حل مشکل تنظیم وقت مدیران خود با رادیو صدای جمهوری اسلامی ایران و تسهیل ارتباطات خود با رسانۀ ملی و با توجه به محدودیتهای قانون اساسی درخصوص انحصار رسانهای به صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران،یک استودیوی صدا تأسیس کرده است.
مستندسازی تجربیات سیاستی در عین اینکه مستندسازی است،تجربۀ مدیریتی را از حالت ناخودآگاه بیرون میآورد و تجربۀ خام مدیریتی را اصلاح میکند؛مثلا در مثال پیش،نگاه خام اولیه که بر تنظیم وقت مدیران شهرداری و عوامل تولید رادیویی مبتنی است را اصلاح کرده،افق نظری و عملی گستردهتری پیش و قرار میدهد،و مدیران روابط عمومی شهرداری را به حساسیت،گستردگی و عمقی که تأسیس یک استودیو میتواند داشته باشد،واقف میکند و اینگونه،آنها را به اصلاح نگاه و توسعۀ اقدامات خود ترغیب میکند.
تحقیق حاضر برای رفع این نقیصه پیشنهاد میکند سه مرحلۀ تحلیلی(کشف،تنقیح، تجرید و مدلسازی)،در پنج مرحلۀ سیاستگذاری عمومی1(صورتبندی مسئله،ارائۀ راهحل،تصمیمگیری،اجرا،و بازخورد و ارزیابی)ادغام شوند؛به بیان دیگر،مراحل رسمی سیاستگذاری عمومی،مبنایی برای نگارش تجربههای سیاستی قرار گیرند و طی آن به کشف،تنقیح،حذف و اضافه،تجرید نظری و مدلسازی پرداخته شود."