چکیده:
انگیزههای او را در چرخش استعلاییاش روشن میسازد و دورنمایی از آنچه برای هوسرل مصداق فلسفهء متقن و ایدئال است عرضه میدارد.این مقاله پیگیر روشنسازی این مفاهیم در سایهء طرح مسائل محوری این کتاب است.پدیدهشناسی موضوع بحث و تحقیق هوسرل فیلسوف مشهور آلمانی است.کتاب ایدهء پدیدهشناسی صورت مکتوب سلسله سخنرانیهای هوسرل در دانشگاه گوتینگن است.1در این سخنرانیها هوسرل نخستینبار از ایدههای اساسی پدیدهشناسی لاحق خود،کهوجوه تمایز قابل توجهی با رویکرد وی در پژوهشهای منطقی دارد،سخن گفت.این کتاب ضمن مختصر بودن،تعاریفی از مفاهیم بنیادینی که هوسرل در تفکر متأخر خود از آن سود میجوید به دست میدهد،دغدغهها و
خلاصه ماشینی:
"افکار و اندیشههای ما حال هستند،درون ذهن هستند و به هیچ امر متعالی بر نمیگردند درحالیکه شناخت مربوط به امور عینی7مرجع خود را به مثابهء امری بیرون از ذهن و امری متعال وضع میکنند و مشکل دقیقا در اینجا رخ مینماید:شناخت چگونه به امری متعال دست مییابد؟ البته،روشن است که در اینجا حلول به معنای حلول حقیقی8در نظر گرفته میشود.
متضایف با این من کاهش یافته و محض،پرسش ما نیز دچار کاهش میشود و صورتی نو و کلی به خود میگیرد،دیگر مسئله این نیست که شناخت من، چگونه میتواند به آنچه متعالی است دست یابد،بلکه اکنون باید پرسید،پدیدهء محض شناخت، چگونه به چیزی دست مییابد که متعالی است؟به علاوه،در اینجا لازم میآید تعریف خود را از مفهوم حال حقیقی باز بنگریم.
ظاهرا تنها کاری که باید انجام داد استفاده از تجرید آیدهتیک و از این طریق به چنگ آوردن ماهیات کلی اعمال آگاهی است؛ماهیاتی که آنها هم داده شده و مطلق هستند.
آنچه در حوزهء شناخت رخ میدهد از دو جهت مورد علاقهء پدیدهشناس قرار میگیرد:نخست به مثابهء اعمال آگاهی1،که در آن اعیانی میشوند،دوم اعیان آگاهی از آن جهت که به این یا آن نحو خود را به آگاهی عرضه میدارند.
علاوه بر اعمال آگاهی که میتواند در شهود1خود را عرضه کنند تا ماهیت و معنای آنها سنجیده و آشکار شوند،ما میتوانیم خود خود-دادگی را در مشاهده حاضر کنیم و این مبنایی است که امکان نقد شناخت را فراهم میآورد."