چکیده:
اخلاق و فلسفه اخلاق از بنیادی ترین وچالش برانگیزترین مقولات علمی در مباحث مربوط به محیط زیست است. به دلیل پویایی فلسفه و مسائل اخلاقی وتحول در مسائل و موضوعات زیست محیطی این دو حوزه، پیوندی وثیق با یکدیگر پیدا کرده اند. در حوزه اخلاق زیست محیطی سه نگرش عمده و متمایز قابل تصور و تقسیم بندی است: 1- مکتب اخلاقی انسان گرا؛ 2- مکتب اخلاقی طبیعت گرا؛ 3- مکتب اخلاقی قرآن محور. پرسش اصلی این نوشتار آن است که کدام مکتب اخلاقی نقش موثرتری در کاهش بحران زیست محیطی و کاهش تخریب محیط زیست ایفا می کند؟ ما ضمن نقد و بررسی مبانی دو مکتب اخلاقی انسان گرا وطبیعت گرا، باتبیین مبانی مکتب اخلاقی مبتنی بر قرآن نشان خواهیم داد که دو مکتب یاد شده با وجود دارا بودن ظرفیت های مثبت، در مقایسه با مبانی اخلاقی قرآن، کاستی های فراوانی دارند و چنانکه تجربه نشان داده، در این زمینه موفق نبوده اند؛ درمقابل، مکتب اخلاقی برگرفته از قرآن دارای ظرفیت هایی غیر قابل انکار در این زمینه است.
One of the most foundational and challenging points of the discussions related to the environment is ethics and the philosophy of ethics. These two fields are very closely related to each other due to the dynamic status of philosophy and ethical issues and the changes of environmental subjects and questions. Three main and distinct perspectives can be imagined regarding environmental ethics: 1- the humanist ethical school; 2- the naturalist ethical school; 2- the Quran-based ethical school. The main question of this article is as follows: which ethical school can more effectively decrease the environmental crisis and the destruction of the environment? Analyzing and criticizing the bases of the two humanist and naturalist ethical schools and explaining the bases of the Quran-based ethical school، we will show that even though the first two schools have positive potentialities، but compared with Quran’s ethical bases، they have many flaws and have not been successful in this field as proved by experience. On the other hand، the Quran-based ethical school has many undeniable potentialities in this field.
خلاصه ماشینی:
پرسش اصلي اين نوشتار آن اسـت کـه کـدام مکتب اخلاقي نقش موثرتري در کاهش بحران زيست محيطي و کـاهش تخريـب محـيط زيـست ايفا ميکند؟ ما ضمن نقد و بررسي مباني دو مکتب اخلاقي انسان گرا وطبيعت گرا، بـاتبيين مبـاني مکتب اخلاقي مبتنـي بـر قـرآن نـشان خـواهيم داد کـه دو مکتـب يـاد شـده بـا وجـود دارابـودن ظرفيت هاي مثبت ، در مقايسه با مباني اخلاقي قرآن ، کاستيهاي فراواني دارنـد و چنانکـه تجربـه نـشان داده ، در ايـن زمينـه موفـق نبـوده انـد؛ درمقابـل ، مکتـب اخلاقـي برگرفتـه از قـرآن داراي ظرفيت هايي غير قابل انکار در اين زمينه است .
نقد و بررسي براساس مکتب اخلاقي آزادي خواهي ، محيط زيست و منابع زيست محيطي با مـشکلات فراواني مواجه مي شود؛ به اين دليل که با توجه بـه عـدم پـذيرش حقـوق اجتمـاعي بـا فعاليت هاي قانوني دولت که مي تواند در کنترل و کاهش تخريب محـيط زيـست نقـش ايفا نمايد، در تضاد قرار مي گيرد.
آمار تياسن همچنين در نقد راه حل هاي مبتني بر مکتب اخلاقي انسان گـرا، بـه ويـژه آزادي خواهي مي گويد: در راه حل ايجاد حقوق مالکيت براي حفظ محيط زيـست کـه از سـوي بـسياري از اقتصاددانان پيشنهاد مي شود، بايد به پيامدهاي ناخوشايند تبـديل مالکيـت توجـه کنـيم ؛ خصوصي سازي بر توزيع منابع مشترک يا دسترسي گروه هاي محروم به منافعي که بايـد در آن سهيم باشند، تاثير آشکار دارد.