چکیده:
ارسطو در مواردی موضوع فلسفۀ اولی را موجود نامتحرک یا خدا دانسته و در موارد متعدد دیگر موضوع آن را موجود بما هو موجود شمرده است. آیا این دو موضع، دو باور ارسطوئی اصیل بوده و با هم قابلجمعاند یا باید دو موضع متناقض تلقی گردند که ارسطو از اولی به دومی عدول کرده است؟ ثمرۀ فرض عدول به موضع دوم این است که خدا را نمیتوان «وجود» خواند و، در نتیجه، مابعدالطبیعه و الاهیات دو دانش مستقل می¬شوند؛ درحالیکه بنا به فرض عدم عدول، یعنی بنا بر موضع نخست، مابعدالطبیعه همان الاهیات خواهد بود. راههایی که در اینجا برای حل مسئله مورد استفاده قرار میگیرند از این قرارند: تحقیق مسئله از منظر حکمت یا دانش مورد جستجو که خود حاوی دو راه جداگانه خواهد بود؛ سپس تحقیق بر مبنای معانی «وجود» نیز ادامه مییابد، تا سرانجام نتیجۀ تحقیق از این راههای گوناگون با یکدیگر مقایسه شود.
Aristotle sometimes presents the subject of first philosophy، immutable being or God، and sometimes presents it being qua being. Are these Two Positions agreeable، or do we must consider them Two incompatable positions that he replaces the latter with the former? Result of the latter is no application of existence to God and separating of metaphysics from theology.
خلاصه ماشینی:
تاريخ دريافت مقاله : ٣٥:٩١٣٤١٤٣ـ تاريخ پذيرش نهايي : ١٣٣١٤٣::٣٥( چکيده ارسطو در مواردي موضوع فلسفۀ اولي را موجود نامتحرک يا خـدا دانـسته و در مـوارد متعدد ديگر موضوع آن را موجود بما هو موجود شمرده است ٠ آيا اين دو موضع ، دو باور ارسطوئي اصيل بوده و با هم قابل جمع اند يا بايد دو موضع متنـاقض تلقـي گردنـد کـه ارسطو از اولي به دومي عدول کرده است ؟ ثمرٔە فرض عدول به موضـع دوم ايـن اسـت که خدا را نمي توان «وجـود» خوانـد و، در نتيجـه ، مابعدالطبيعـه و الاهيـات دو دانـش مستقل مي شوند؛ درحالي که بنا به فرض عـدم عـدول، يعنـي بنـا بـر موضـع نخـست ، مابعدالطبيعه همان الاهيات خواهد بود٠ راه هايي که در اين جا براي حـل مـسئله مـورد استفاده قرار مي گيرند از اين قرارند: تحقيق مسئله از منظـر حکمـت يـا دانـش مـورد جستجو که خود حاوي دو راه جداگانه خواهد بـود؛ سـپس تحقيـق بـر مبنـاي معـاني «وجود» نيز ادامه مي يابد، تا سرانجام نتيجۀ تحقيق از اين راه هاي گوناگون بـا يکـديگر مقايسه شود٠ کليدواژه ها () طرح مسئله مقولات، وجود، جوهر، محرک نامتحرک نخستين ، فعليت ، خدا٠ آيا خدا در فلسفۀ ارسطو وجود است ؟ ٤٣اين پرسش اختصاص به فلسفۀ ارسطو ندارد، زيرا در برخي ديگر از نظامهاي فلسفي ، براي نمونه در فلسفۀ افلاطون ، نيز مطـرح اسـت ؛ امـا طرح آن در فلسفۀ ارسطو زمينه هاي خاص خود را دارد٠ بنابراين ، در آغاز بايد پرسيد که چرا اين پرسش در فلسفۀ ارسطو پديد مي آيد؟ يکي از زمينه ها و علل آن ايـن اسـت کـه ن٠ تلفن : ٤٣٥::٢:٣٥٥٤ـ فاکس : :٥:٣٤٩٣ـ٢٥٣٣ TmrilD m.