چکیده:
هرچند اندیشه ضرورت تحقق «توسعه پایدار» ظاهری فریبنده دارد، اما برخی چالشهای موجود در ترکیب میان «توسعه» و «پایداری» و تاملی در نقطه ثقل مفهوم توسعه پایدار که متضمن واکاوی مفهوم «پایداری با ثبات» و «پایداری ناپایدار» است، محور اصلی مقاله حاضر را تشکیل میدهند. در این نوشته، ضمن تامل در مفهوم توسعه پایدار، گذری بر مبانی نظری توسعه پایدار و شناسایی منابع حقوقی که این اصل در آنها بازتاب یافته، به این پرسش پاسخ خواهیم گفت که در نهایت دغدغه اصلی بر تحقق «توسعه پایدار» است یا پایداری تـوسعه؟ بیشک چنین تامـلی زمینـه را برای درک مفـهومی بهتر از توسعه پایدار در حقوق بینالملل معاصر هموار میسازد.
Sustainable development has been defined in many ways, but the most frequently quoted definition is from “Our Common Future”, also known as the 'Brundtland Report' which contains: "Sustainable development is development that meets the needs of the present without compromising the ability of future generations to meet their own needs. The key concepts of this definition are in particular: the essential needs of the world's poor, to which overriding priority should be given; and the idea of limitations imposed by the state of technology and social organization on the environment's ability to meet present and future needs". Strong attention in this essay is devoted, among other things, to the two foundational elements of the concept of sustainable development, namely "development" and "sustainability". Sustainability means that present and future peoples have the same right to find, on the average, equal opportunities for realizing their concepts of a good human life; and development contains a wide range of social, economical and cultural improvements. Combination of these two may create some challenges for the contemporary international law which this article tries to consider them.
خلاصه ماشینی:
,ecaferp,4002,tnempoleveD elbaniatsuS dna waL lanoitanretnI,)sde(ssieE ldeirF dna revjirhcS ociN .
9آنچه در این تعریف از سوی برونتلند بهعنوان اساس توسعه پایدار معرفی شده،«توسعه اقتصادی توأم با تأمل در استانداردهای زیست محیطی و رعایت آنها با در نظر گرفتن حق نسلهای آینده در برخورداری از مواهب طبیعی برای تأمین نیازهایشان در آینده است».
نخستین نظریهپردازان این مکتب،جرمی بنتام،جان آستین و جان استوارت میل با شعار محوری حداکثر سود برای حداکثر مردم )niap gniziminim dna erusaelp gnizimixam(، به نوعی با مکتب حقوق طبیعی پیش از خود مخالفت کردند در این در عالم واقعی حقوق بین الملل چندان توجیهپذیر نیست؛زیرا تحقق شعار اصلی این نحله فکری در تعارض اساسی با ماهیت توسعه پایدار است.
30 از سوی دیگر باتوجه به قلمرو وسیعی که توسعه پایدار در آن تفسیر و تعبیر میشود، ضرورت در نظر گرفتن استانداردهای زیستمحیطی که بسیاری از آنها صرفا در حد دستورالعملهای فاقد ضمانت اجرای مشخص هستند،رشد اقتصادی در بین دولتهایی که از این حیث فاصله زیادی از یکدیگر دارند،ولی در یک جامعه مشترک بین المللی زندگی میکنند،توجه همزمان به ارزشهای متعالی حقوق بشری که در راستای توجه به دو حوزه اقتصاد و محیط زیست شکل میگیرند،زمینهساز برداشتهای گوناگون از این مفهوم است.
lairetsiniM ta licnuoC tnempoleveD dna noitarepo-oC cimonocE rof noitazinagrO eht fo gniteeM,.
60باید در نظر داشت علاوه بر صراحت مقررات سازمان بر ضرورت توجه به مفهوم توسعه پایدار،لازم است تا همچنان رابطه میان مقررات سازمانی و ارتباط این مقررات با مجموعه حقوق بین الملل عام61 دور از نظر قرار نگیرد.