خلاصه ماشینی:
"او در عین ترسیم این صحنهها که در بخشهایی جذابیتهای هیجانی اثر را افزایش داده،چنان هم رفتار نمیکند که مخاطب مدام از خود بپرسد:مستندات نگارنده برای این قسمتهای داستان- که طبعا در منافع مورد استفادهاش و نیز روایتها نیامده-کجاست؟!چرا که نویسنده مرز بین این دو،یعنی رویدادهای مبتنی بر متنهای تاریخی و خیالپردازیهای نه چندان دور از امکان را با حفظ اعتدال،چنان غیرشفاف و نرم کرده است که چندان به چشم نمیآید.
دیدگاه او به رئیس علی دلواری-همچنو آیت الله اهرمی و کسانی دیگر-در کل،به سمت سفید طیف یاد شده گرایش دارد و شاید سوق یافتن مبارزان دیگری چون شیخ حسین خان چاه کوتاهی و زایر خضر خان به سمت خاکستریتر همین طیف نیز به نفع او صورت گرفته باشد.
دیگر اینکه محمد ولیزاده،خود از اهالی و وارثان همین منطقهای است که ماجرای داستان و شخصیتهایش به آنجا تعلق دارند،اما خوشبختانه این ویژگی تنها موجب شده که با تسلط به موضوع، روایتی مختصر و مفید از آن ارائه دهد،نه اینکه با نگاهی احساسی و تعصبآلود به یک ماجرای تاریخی و شخصیتهای آن بپردازد."