خلاصه ماشینی:
"در این میان پرداختن به موضوعی مثل جنگ بدون اینکه شعاری و نخنما شده به نظر برسد،آن هم در کنار طرح اصلی داستان یعنی سفر به امریکا،پایانی را برای کتاب رقم میزند که تا حدی غافلگیرکننده است.
همین شروع نشان میدهد که نویسنده قصد دارد به فضای زندگی نوجوان امروز نزدیک شود.
گاهی سوالهایی که دختر در خلال چت از پدرش میکند،همان سوالهایی است که در ذهن خوانندهء کتاب هم شکل گرفته: :Me چهطور بود؟ :Moorcheh داستانه یا خاطره؟ :Me برای تو چه فرقی میکنه؟» اما بعضی از چتها،مخصوصا چتهای نیمهء دوم کتاب،این کاربرد را ندارند؛صرفا یک سلام و احوالپرسی معمولی بین یک پدر و فرزند هستند که در خدمت روایت قرار نمیگیرند،مثل چت یازدهم: :Morcheh سلام بابا.
اما زبانی که در این گفتوگوها به کار رفته گاهی آزاردهنده و مصنوعی میشود: «سلطان گفت:چی شده ولیعهد؟ نزدیک بود همهء ماجرا را لو بدهم،اما خیلی زود خودم را جمعوجور کردم و گفتم:قربان داشتم به جنها فکر میکردم."