چکیده:
نزاع میان اسلام و سکولاریسم،نزاع میان حق و باطل است،و زمانی که برخی از مسلمانان فریب شبهاتی را میخوردند که سکولاریستها به طرح آن میپردازند،این نزاع،استراتژیک محسوب میشود،به ویژه زمانی که به تفسیر قرآن کریم و نظریات مفسرین مربوط است یا درباره ضوابط و اصول تفسیر است.خانم دکتر منی محمد بهی الدین شافعی،در این اثر،که رساله کارشناسی ارشد اوست،به نقد و بررسی این شبهات پرداخته و بر اساس منابع مختلف دینی آنها را رد کرده است.کتاب از مقدمه و چهار باب و خاتمه تشکیل شده که هر باب شامل چند فصل است.
خلاصه ماشینی:
"این پروژه داعیهء آن داشت که آنچه مهم است،اساس اسلام است و در رسالت مهم اسلام،اصلاح اشخاص و تربیت آنان و تهذیب اخلاق میباشد و فتوی با تغییر زمان تغییر میگکند(ص منی الشافعی در فصل دوم درباره اهداف سکولاریستها از ورود به تفسیر قرآن سخن گفته و توضیح میدهد که چند دلیل آشکار و یک دلیل پنهان و حقیقی برای این رویکردشان وجود دارد.
آیا خردورزانه است که خداوند متعال به چیزی که کتابش،را بدنام میکند و از اعتبار و ارزش آن میکاهد،امر کند یا اینکه آن را بازیچه قرار دهد؟ -سپس مؤلف این فصل را با ذکر برخی از شبهات دیگر سکولاریستها پایان میبرد،از جمله تهیبودن علم تفسیر از ضوابط،قواعد و مبانی؛اینکه علم تفسیر عبارت است از ابزاری برای آراستن و رنگین کردن آرای شخصی مفسرین با صبغهء دینی؛اینکه که واقعگرایی و بیطرفی در آن ادعایی بیش نیست.
مهمترین نتایجی که مؤلف در خاتمه بدان دستیافته، از این قرار است: -ناممکن بودن جمع میان سکولاریسم و اسلام،زیر سکولاریسم مخالف ادیان به طور عام و اسلام به طور خاص است؛ -پروژههای سکولاریستها رو تفسیر قرآن کریم هرگز به درجهای نخواهد رسید که در حکم روششناسی علمی و کامل و جایگزینی برای آنچه پیشینیان در زمینهء تفسیر قرآن و ضوابط علمی بسیاری نیاز دارد تا اختیار شود یا به آنها تکیه شود یا اینکه در نهایت به آنها ایمان آورده شود،فراتر نمیرود."