چکیده:
مفهوم تصوری خدا به دلیل مسامحههایی که در معرفی آن صورت گرفته، نیاز به بررسی دقیق جدی دارد. در گام نخست باید ثابت کرد که شروع به بحث در اثبات وجود خدا، قبل از تحقیق و بررسی مفهوم تصوری خدا، اشتباه فاحشی است؛ چراکه اولا، با اینکار، ملاحظۀ ترتیب منطقی صورت نگرفته ست؛ ثانیا، موجب میشود تا از بسیاری از اشتباهات و خلطها در امان نباشیم. افزونبر آن، تفکیک مفهوم خدا در قبل و بعد از اثبات وجود او و نیز اثبات امتناع شناخت حضوری درمورد خدا که در نوشتههای مربوط به کلام و فلسفۀ دین کمتر به آن توجه شده، از محورهای دیگر بحث میباشد. این مقاله علاوه بر دستاوردهای فوق، میتواند دفاع جدیدی برای برهان وجودی آنسلم مطرح گردد؛ چراکه مشخص مینماید که اشکالات وارده براساس یکی از دو تعریفی که او از مفهوم خدا ارائه داده، قابل طرح میباشد.
It is necessary to exactly study the notional concept of God due to the dereliction occurred in the introduction of this subject. First it should be proved that proving God's existence before investigating the notional concept of God is an obvious mistake; because in this case، first of all، the logical order is not considered and second of all many mistake and confusions may occur. Additionally another subject discussed is the distinction between the concept of God before and after proving His existence and also proving the impossibility of the immediate knowledge of God which is less considered in theology and philosophy of religion writings. In addition to the above discussions، this article may be a new defense for the Anselem existential demonstration as well because it shows that the criticisms posed for this demonstration may be posed only on the basis of one of the two definitions of God presented.
خلاصه ماشینی:
"نتیجهگیری قبل از بحث از اثبات خدا ضرورت دارد که شناخت تصوری صحیحی از خدا داشته باشیم و این ضرورت از آنجاکه اثبات و یا تصدیق از مفاهیمی است که تعلقی و وابسته در وجود است و زمانی اثبات در خارج محقق میشود که موردی برای اثبات باشد و این مورد اثبات نیز باید روشن و مشخص باشد و معنا ندارد که بتوان چیزی را اثبات کرد، بدون اینکه آن چیز برای ما معلوم و مفهوم باشد و از این جهت ضرورت دارد به جهت عقلی، که اول خدا مفهوما مشخص و معلوم باشد تا اثبات برای او امکانپذیر باشد و بعد از اثبات ضرورت شناخت تصوری خدا، از مباحث مطرحشده، مشخص شد که شناخت حضوری خدا با توجه به تعریفی که مقبول همۀ فلاسفه و منطقدانان است، ممکن نیست مگر بنا بر اینکه قائل به وحدت وجود میان خالق و خلق شویم و این مبنای صوفیه را بپذیریم که گفته شد این مبنا افزون بر اینکه با بسیاری از ضروریات همۀ ادیان ناسازگار و در تناقض است، با اصول بدیهی و مسلم نزد عقل هم سازگاری ندارد، از اینرو، شناخت حضوری خدا ممکن نیست؛ ولی شناخت حصولی او از طریق مفاهیم عام و کلی امکانپذیر خواهد بود و از بهکارگرفتن مفاهیمی چون قائم بالذات، موجود به وجود مطلق و مانند آن، میتوان خدا را شناخت و بدینترتیب، راه برای اثبات ذات اقدس هموار خواهد شد و از طریق معرفی دقیق مفهوم خدا قبل از اثبات وجود داشتن او، از بسیاری از اشتباهات اجتناب میگردد."