چکیده:
معمای امنیت که با گسترش سلاحهای مدرن اوج گرفته است و این معنی را به ذهن متبادر میکند که با افزایش امنیت یک کشور سایر کشورها روند ناامنی را سیر خواهند کرد و بیش از آنکه احساس امنیت ملی افزایش یافته باشد کاهش یافته است،یکی از دغدغههای اصلی کشورها در صحنه بین المللی بوده و هست.برقراری امنیت توسط دولتها به عنوان کارگزاران اصلی حاکم بر روابط بین الملل صورت میگیرد،کارگزارانی که امنیت را به نمایندگی از مردم در ساختار نظام بین الملل پیگیری میکنند.تلاش دولتها برای ایجاد امنیت به عنوان نخستین پشتوانه توسعه اقتصادی و سیاسی یک کشور بنا به این دلیل از اهمیت زیادی برخوردار است که دولتها اولویت نخست خارجی خود را برای برقراری امنیت و ایجاد فضایی امن-چه به لحاظ روانی و چه به لحاظ فیزیکی-قلمداد میکنند.از منظر واقعگرایی غالب دولتها نهتنها از مسیرهای لیبرال و نولیبرال برقراری امنیت،که ساخت نهادهایی برای اجرای قوانین جهانی،همگرایی بین دولتها،اصلاحات دموکراتیک در ساختار حکومتی،همچنین امنیت دستهجمعی را تجویز میکنند.تبعیت نمیکنند،بلکه مسیرهای واقعگرایانه ایجاد امنیت را به عنوان دستور کار خود قرار داده و تلاش برای استقرار رژیمهای امنیت بین المللی میکنند.
خلاصه ماشینی:
از ديد واقع گرايي غالب دولت ها مسيرهاي ليبرال و نوليبرال رسيدن به امنيت را مطمح نظر خود قرار نميدهند چرا که نه راه دستيابي به آن ملموس و امنيت ساز است و نه دولت ها توان کاربست آن را در شرايط ناامن دارند و نيز آن ها مسيرهاي بيناذهني که مکاتب سازه انگاري از آن بحث ميکنند را برنميگزينند، حال با اين مفروض سئوال اصلي پژوهش حاضر اين است که راه هايي که واقع گرايي به عنوان نظريه غالب در روابط بين الملل براي برقراري امنيت به عنوان مقوله حساس در عرصه مناسبات داخلي ـ بين المللي برميگزيند کدامند؟ ادعاي اصلي ما در اين نوشته اين است که در نظام دولت محوري تعريف شده از جانب واقع گرايي، خلع سلاح کامل يک رهيافت آرمان گرايي، واهي و مردود است و برقراري رژيم امنيت تنها از طريق تحصيل اين تسليحات ، استفاده از قدرت بازدارندگي آن ها و سپس کنترل اين قبيل تسليحات ميسر است .
به عبارت ديگر ما در پاسخ به اين سئوال خواهيم گفت که در نظريه واقع گرايي دولت ها بر مبناي تصميمات عقلاني که متأثر از صرفاً کنشگر بودن آن ها در عرصه بين المللي است مسيرهاي عيني را براي برقراري امنيت برميگزينند که از آن دسته هستند اتحادها، موازنه قدرت ، کنترل تسليحات ،و بازدارندگي .