خلاصه ماشینی:
"ما طلایهدار انقلاب دینی در جهان امروز هستیم و معتقدیم که راه ما،تنها راهی است که برای بشر به سوی صلح و صلاح و عدل و فلاح باقی مانده؛و سؤال این است که نقاشی ما،بعد از پیروزی انقلاب، کدام راه را میبایست بپیماید؟آیا میبایست در تاریخ نقاشی غرب«شریک»میشد و راه را از آنجا پی میگرفت که آنان رسیدهاند؟آیا نقاشی مدرن شجرهای است که در هر خاکی پا بگیرد؟آیا آن نیلوفر باطلاقی میتوانست در این چشمه آزاد کوهستانی نیز زنده بماند؟ نقاشی مدرن با عبور از فرمالیسم و رسیدن به سبکی که آن را«اینفرمال» INFORMAL میگفتند دیگر به تمامیت رسیده است؛تمدن غرب نیز.
چه رخ داده است و اینچه انگاری است که انسان از خود و جهان یافته؟آیا این نرگس بر لب جوی رسته دل در عکس منعکس خویش باخته است و این غفلت او را از حقیقت وجود دور انداخته؟ عالم دیگرگون نشده است و هنوز محضر حق است و مظهر او،اما انسان در این سیاره،عالمی به مقتضای انگار خویش بنا کرده است؛عالمی غریب و جنونآمیز؛عالمی که در آن همه چیز به مقتضای آن دورافتادگی معنای وارونه یافته است."