خلاصه ماشینی:
"نقاشی که هنر خویش را در خدمت مردم درآورد چه خواهد کرد؟آیا تابلوهایی خواهد کشید که زینت مبلمان اطاقهای پذیرایی شود و چشم را به تفرجی سطحی در نقشها و رنگها میهمان کند؟و آن دیگری که عهد تازه را با«خود»استوار داشته است چه خواهد کرد؟نقاشی را به تبعیدگاه موزهها تبعید خواهد کرد و تابلوهایی خواهد پرداخت که جز جماعت هنرمندان و روشنفکرمآبان و منتقدان هنر، دیگران را از همزبانی با خود محروم خواهد داشت؟ تفاوتی نمیکند؛هنر برای مردم و هنر برای هنر دو وجه از یک ابتذال رایج است.
هنرمندانی که فردا را عرصهء تحقق عالم اسلامی میخواهند باید جان خویش را از همه تعلقات رها کنند و اگر اینچنین کنند هنرشان عین ربط و تعلق به حق خواهد شد،چراکه انسان در عمق فطرت خویش میثاقی ازلی با حق دارد.
هنر کمالطلب آئینه حق و حقانیت است نه آئینه نفس و نفسانیت،و بر این اساس،عین تعهد است به آن عهد و میثاق ازلی که وجود عالم و انسان فطرتا به آن شهادت میدهد."