خلاصه ماشینی:
"»1 سوال بنیادین مقاله این است که دانشگاهیان نزدیک یک دهه بعد از کودتای 28 مرداد 1332 در مواجهه با نهضت روحانیت، چه موضعی در پیش گرفتند؟ در آن سالها مبانی مبارزات سیاسی آنها و همچنین، ظرفیتهای بالقوه و بالفعل این نهاد بر چه اصولی استوار بود؟ و نهایت، اینکه چگونه زمینهها، علل و پیامدهای رویکرد آنان به نهضت مذکور، فراهم شد؟ در پاسخ به این سوالات لازم است، ابتدا ماهیت جنبش دانشجویی و نیز، زمینههای رویکرد مذهبی دانشجویان مورد بررسی قرارگیرد، سپس چرایی و چگونگی دو نوع نگاه متفاوت دانشگاهیان نسبت به نقش مرجعیت در عرصه سیاست و اجتماع در فاصله زمانی دهههای 30 ـــ 40 بازکاوی شود.
مهمترین حوزههای حضور دین در جامعه تا این دوره یکی، حوزههای علمیه و نهادهای پیرامونی آن بود و دیگر، مومنین مذهبی جامعه بودند که زندگی خود را بر اساس آموزههای شریعت سامان میدادند؛ بنابراین، دین در سطح جامعه کارکردی نداشت و از بحثهایی با عنوان حکومت اسلامی، اقتصاد اسلامی و غیره خبری نبود تا اینکه به تدریج، برخی از اندیشمندان متدین و صاحبنظر از جمله استاد مرتضی مطهری، دکتر محمد مفتح و نظیر آنان وارد دانشگاهها شدند و بر کرسی تعلیم و تدریس تکیه زدند.
دکتر شریعتمداری که پس از اخراج از دانشگاه شیراز، در دانشگاه اصفهان مشغول به کار شده بود، در خاطرات خود بدون اشاره به تشکیل این انجمن اسلامی، به نقش سیاسی برخی از دانشگاهیان اصفهان در تاسیس مراکز مذهبی برای فعالیتهای دینی و سیاسی اشاره کرده و خاطرنشان میسازد که در اصفهان آقایان علی اکبر پرورش، زهتاب، فضلالله صلواتی، برادران اژهای، مهندس مصحفه و مهندس عبودیت با حمایت روحانیونی از قبیل آیتالله خادمی و شمس آبادی فعالیتهایی از این نوع به عمل میآوردند."