خلاصه ماشینی:
"حزب توده در فاصله سالهای 1320 تا 1332 توانست به قدرتمندترین تشکیلات حزبی در داخل ایران تبدیل شود و چندبار حتی تا مرحله براندازی نظام حکومتی پهلوی و بهدستگرفتن حاکمیت پیش رفت اما دشواری مفاهیم ایدئولوژی مارکسیسم برای مردم و عدم تطابق آن با بنیانها و نیاز فکری و فرهنگی جامعه ایران و نیز پارادوکسهای موجود در عملکرد حزب توده، عواملی بودند که حزب را به سوی انحرافات تئوریک و عملیاتی بزرگی سوق داده و سرانجام باعث شدند این حزب در صحنه سیاسی ایران تضعیف و سپس با نیروهای انقلابی مذهبی جایگزین گردد.
[18] اما علیرغم برخورداری حزب از تشکیلات منظم و سازماندهی قوی، که درواقع مهمترین نقطه قوت آن نیز به حساب میآید، گرایش به مارکسیسم، بهعنوان یک ایدئولوژی الحادی و مغایر با مبانی فرهنگی و دینی ایرانیان، مهمترین نقطه ضعف آن بود؛ چراکه جایگاه اعتقادات ریشهدار مذهبی بهعنوان ویژگی برجسته جامعه ایرانی، انکارناپذیر است و تاریخ ایران، گواه این مدعا است؛ چنانکه در موارد متعدد از جمله در جنبش تنباکو، انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی، انگیزه مذهبی را باید یک عامل بسیار مهم و اساسی در حرکتهای اجتماعی و سیاسی مردم ایران تلقی کرد.
علاوه بر آنچه گفته شد، نبود تحمل و مدارا در فرهنگ سیاسی ایران، فقدان یک روش ساده ارتباط با توده مردم، نداشتن شرایط لازم برای مقاومت توسط ساخت طبقاتی که تکیهگاه اندیشههای مارکسیستی محسوب میشد (یعنی طبقه کارگر)، منفعلبودن و نداشتن ظرفیت انقلابی برخی اجتماعات در ایران (مثل دهقانان)، فقر فلسفی و تقلیل بیش از حد مسائل فلسفی و سیاسی، فقدان ساختار ارتباطی لازم با تکیهگاه اصلی اپوزیسیون، انشعابات و اختلافات داخلی و سرانجام سرکوب بیامان حکومت را میتوان از دیگر عوامل موثر در ناکامی و ازدستدادن پایگاه مردمی این گروهها ذکر کرد."