خلاصه ماشینی:
"کل قرآن را نتوان محکم یا متشابه دانست با این مقایسه،و با ملحوظ داشتن اینکه صفت محکم و متشابه در انتساب با کل کتاب است یا برخی از آنها،و همچنین با در نظر گرفتن قیودی که بر آنها مترتب میباشد چون«فاما الذین فی قلوبهم زیغ فیتبعون ما تشابه منه»و«تقشعر منه جلود الذین یخشون ربهم»مطالب ذیل در جهت تفسیر و تبیین آیات فوق به دست میآید: الف-مراد از«محکم»ماخوذ از أحکمت آیاته»و منتسب به همۀ آیات قرآن،استواری از نظر یکپارچگی و حفظ وحدت و تجزیهناپذیری پیش از نزول است.
برای مثال در ذیل آیۀ«{/یوم یکشف عن ساق و یدعون الی السجود فلا یستطیعون/}73»پس از اشاره به اینکه«کشف ساق»تمثیل برای بیان نهایت سختی است،در تأیید این مطلب چنین آمده:«زمخشری در کشاف گفته است:عبارت«یوم یکشف عن ساق»در معنی«یوم یشتد الأمر و یتفاقم»است،وگرنه کشف و ساقی در کار نمیباشد،چنانکه به شخصی خسیس که دست نداشته باشد گفته میشود:«یده مغلولة»در حالی که دست و زنجیری در میان نیست و مراد از آن مثل در بخل و خست باشد»74.
در اینگونه موارد گاهی«المیزان»سخن کشاف را بهطور مطلق نمیپذیرد و به تقیید و تحدید آن میپردازد،و در کنار آن خود نیز به بیان نکته و لطیفۀ اشارت میکند،از آن جمله در ذیل آیۀ«{/اولم یروا الی الطیر فوقهم صافات و یقبضن،ما یمسکحهن الا الرحمن إنه بکل شئ بصیر/}79»؛در بیان نکتۀ اینکه چرا حالات طیر یکی در قالب اسم فاعل و دیگری در قالب فعل آمده و چرا به جای«یقبضن»«قابضات»به کار نرفته است؟چنین مینویسد: زمخشری در کشاف گفته است:«چنانکه سؤال شود که چرا به جای «یقبضن»،«قابضات»نیامده؟ (76)-المیزان 333/19."