خلاصه ماشینی:
"تجاری از کشورهای مختلف میآمدند:از جزایر عربستان،احتمالا از مصر-مخصوصا از قرن شانزدهم ببعد-ایران،سواحل غربی هندو- چین،سواحل افریقای اقیانوس هند،سواحل جنوب شرقی آسیا مانند «مالاکا»106 که انبار بزرگی از مال التجاره بحساب میآمد-و احتمالا مصر-بخصوص از قرن شانزدهم به بعد:یک تمدن در تمام طول سواحل در حال نشو و نما بود که اسلام برای توسعه خود از آن بهره گرفته بود.
مسلمان شدن قبیله«یااو»-در شمال موزامبیک-که در مرکز رفت و آمد اعراب قرار داشت دارای اهمیت فوق العادهای بود،افراد این قبیله در سالهای بین 1890 تا«1910-م»ببعد با توسعه و نفوذ تعلیم و تربیت غربی متوقف شد،یک تعلیم و تربیت جدید در میان افریقائیها بطور وسیعی گسترش مییافت که وابستگی آنها را به غرب افزایش میداد.
این نظریه صحت ندارد که با پابرجائی قوانین استعماری است که اسلام شروع به اشاعه در همسایگان خود میکند،با وجود این موفقیتها که خیلی جالب توجه نیز بود،موقتا برای مدت درازی در سواحل و بخصوص در راههای ارتباطی،جامعه مسلمانان در نواحی داخلی کنیا توسعه چندانی نیافت و موفقیتهای آنها بطور خطرناکی بوسیله مخالفین ماسائی139 -که مدتها طولانی خارج از اسلام زندگی میکردند-به خطر افتاد.
3-زامبیا:این سرزمین با مساحت 752/614 کیلو متر مربع و جمعیتی معادل 5 میلیون نفر بودن دسترسی بدریا در قلب افریقا قرار گرفته است که استقلال خود را در سال 1964 بدست آورد و یکی از مراکز مهم تولید مس دنیا بنام«کوپربلت»در آن است.
بعد از اسلام نیز گروههای ایرانی به این نواحی وارد شدند و حضور آنها با هدف استعماری همراه نبوده بلکه بر پایه اخوت اسلامی نهاده شده بوده است."