چکیده:
زبان قرآن را می توان به سه معنای 1- زبان عربی، 2- زبان عربی متناسب با اندیشه و زبان مخاطب و 3- زبان عربی متناسب با اندیشه و زبان مخاطب و هماهنگ با سیستم اندیشه وری گوینده در نظر گرفت. کم و کیف متانت گفتاری زبان قرآن (به هر سه معنی) در حوزه های پنج گانه ی التذاذات جنسی (التذاذات قلبی، بصری، سمعی، لمسی و مقاربتی) قابل اثبات است. کنایی بودن همه ی تعابیر جنسی قرآن، صراحت گریزی قرآن در مقام تفهیم و احتراز قرآن از واژگان متداول برخی از ادبای عرب و همچنین هم خوانی زیرساخت های اندیشه های قرآنی (در بخش جهان بینی و اخلاق) با روش زبانی قرآن در اهمیت دادن به متانت گفتار، همگی نشان دهنده ی این شیوه ی اخلاقی قرآن در نحوه ی بیان مسائل و کاربرد تعابیر جنسی است. از تحلیل ابعاد این متانت گفتاری می توان به برخی از مولفه های راهبردی در زمینه ی حاکمیت پارادایم متانت گفتاری در سه قلمرو سیاست گذاری های کلان، سیاست گذاری های حوزه ای و منطقه ای و حوزه ی محاورات فردی و شخصی و گفت وگوهای دو جنس مخالف پی برد.
Language of the Qur'an can be interpreted in light of one of the three approaches: (1) Arabic language and Arabic words (2) Arabic language in accordance with language and thought of addressee (3) Arabic language in accordance with language and thought of addressee and harmonious with thinking system of the speeker; Quantity and quality of courtesy in Qur’anic discourse (in all three mentioned meanings) in the five areas of sexual pleasures (pleasure of heart، eye، ear، touching and intercourse) can be confirmed. Elusion from explicit sexual expressions in Qur’an and the avoidance of Qur’anic discourse from being clear in instruction، and its refrain from using common terminology of some Arab literary scholars in speech، as well as the compatibility within the fundamental thoughts of Qur’an (in ideology and ethics) with a linguistic approach of the holy Qur'an، all reflect the ethical and polite method of the Qur’an in referring to matters concerning sexual issues and relative terminology.
Analyzing the different aspects of the decent Qur’anic discourse can lead us to some strategic results about dominance of the paradigm of decent speech in three fields: Major policy making، local and regional policy making، personal and individual conversations، and conversations between opposite sexes.
خلاصه ماشینی:
با صرفنظر از مطالبي که دربارهي وجود استعاره و کنايه در قرآن در مباحث زبانشناسي قرآني وجود دارد، مراد راغب اصفهاني اين است که قرآن در سطح زبان و لهجه در همهي تعابيري که براي بيان مسائل جنسي به کار گرفته، از صراحتگويي و بيپردگي اجتناب نموده است و حريمهايي را که توجه به آنها در حيطهي روانشناختي جنسيتي و جامعهشناختي جنسيتي لازم است، به صورتي اکيد مورد توجه قرار داده است.
قرطبي نيز به اين ويژگي زبان قرآن کريم در کاربرد الفاظ در اين حوزه به صورت تلويحي اشاره کرده است: «ملامسه به معناي نکاح [نزديکي با زنان] است، ولي خداوند به کنايه صحبت ميکند و به اينگونه واژهها تصريح نميکند» (قرطبي 1364: ج6، ص105).
صراحت نداشتن و استفاده از تعابير کنايي و استعاري از ويژگيهاي مهم متانت گفتاري قرآن کريم در بيان التذاذات قلبي به شمار ميآيد که در ذيل به چند نمونه از اين تعابير اشاره ميشود: وجه کنايي واژهي«شغف» اين واژه فقط يک مرتبه در قرآن کريم در مقام بيان احساس قلبي زليخا نسبت به حضرت يوسف (ع) و از زبان زنان مصري بيان شده است: «و قال نسوة في المدينة امرأت العزيز تراود فتيها عن نفسه قد شغفها حبا» (يوسف:30) تعبير «شغفها حبا» تعبيري ظريف از نوعي احساس قلبي نسبت به جنس مخالف است که قرآن کريم به صورت کنايي به آن اشاره کرده است؛ چرا که «شغف» در لغت به معني غلاف قلب است (ابن منظور 1414: ج9، ص179؛ ابن فارس1410؛ قرشي 1375: ج4، ص48).