چکیده:
در این نوشتار به تحلیل مناظرهای که میان دو قطرهی خون در شعر پروین اعتصامی رخ میدهد،میپردازیم و سپس، میان مناظرهی دو قطره خون پروین با سه قطرهی تریللو،که گفته میشود الهامبخش این مناظره بوده است،مقایسهای کوتاه انجام دهیم و بدینسان،خوشهای از اندیشههای پروین میچینیم.
خلاصه ماشینی:
"او در مناظرهی توانا و ناتوان نیز به این نکته اشاره میکند: پندار من ضعیفم و ناچیز و ناتوان بیاتحاد من،تو توانا چه میکنی؟ اما تاجوری که با سود جستن از حاصل تلاش ناتوانان صبور و ساکت به اوج رسیده و هرگز خستگی حاصل از کار و تلاش برای سیر کردن شکم فرزندان گرسنه و بیتاب را در بازوانش حس نکرده است و فرق بین اندیشه و عمل را نمیداند، چگونه میتواند همراه خوبی برای خارکن باشد و او را در راه رسیدن به مقصود یاری سازد؟این است که خارکن از اتحاد با خون تاجور سرباز میزند.
برای وصف این «عمر تقویمی»،عبارتی کافی است اما ازآنجاکه پروین به خارکن مظو لم تعلقخاطر دارد و از سویی مظلوم از«عمری تاریخی»بهرهمند است،به خون خارکن فرصت میدهد که شخصیت خود را در ذهن خواننده بسیار پررنگتر کند: تو از فراغ دل و عشرت آمدی به وجود من از خمیدن پشتی و زخمت کمری تو را به مطبخ شه،پخته شد همیشه طعام مرا به آتش آهی و آب چشم تری تو از فروغ میناب سرخرنگ شدی من از نکوهش خاری و سوزش جگری در این ابیات،شاعر نهتنها به تفاوتهای میان دو قطره خون بیان میپردازد بلکه در بیت سوم به نوعی برتری اشاره میکند و آن این است که سرخی حاصل از میو باده در خون تاجور تصنعی،مجازی و غیرحقیقی است اما خون خارکن در اثر سوزدل و جراحتهای وارده،به سرخی،که کمال اوست، رسیده است.
در گفتو شنود گوهر و اشک نیز میلی برای همراهی وجود ندارد ولی در مناظرهی دو قطرهی خون،چنانکه پیشتر گفته شد،خون تاجور قصد اتحاد دارد ولی خون خارکن از این همراهی سرباز میزند."