چکیده:
موضوع مرگ و زندگی در طول تاریخ همواره فکر آدمی را به خود مشغول کرده و نتیجهی آن،با توجه به نگرشهای اجتماعی،ارزشهای اخلاقی و باورها و اعتقادات مختلف،پیدایش دیدگاههایی متفاوت و گاه متضاد پیرامون این موضوع بوده است.این اعتقادات نقش بسزایی در نحوهی نگرش انسانها و در نهایت در نحوهی عملکرد آنها داشتهاند و خواهند داشت. از سوی دیگر،ما به عنوان پیروان آیین اسلام مدعی آنیم که آموزههایی (حقایقی)بیبدیل و بینظیر از حقانیت محض در اختیار داریم.پس موظفیم دائما درصدد به نمایش گذاشتن این سطور و به مقایسه کشیدن این فرامین با آنچه در جهان امروز بر بشر میگذرد باشیم.شاید اگر این امر تحقق کاملتری مییافت،معنای زنده بودن وحی بر ما روشنتر میشد. آنچه به عنوان یافتهی این تحقیق میتوان گفت این است که در نگاه 2Lنهج البلاغه،به عنوان یکی از منابع اسلام،مرگ و زندگی معنایی فراتر از معمول دارند؛مرگ حقیقی زمانی است که انسان فقط متوجه حیات دنیوی باشد و بالاترین نوع حیات،حیات معقول است که حاصل نمیشود،مگر با یاد مرگ و اجتناب از هوا و هوس و آرزوهای طولانی؛زیرا از منظر نهج البلاغه سختترین مانع در مسیر تکامل انسانها غفلت از مرگ است. اهدافی که این مقاله دنبال میکند،عبارتاند از:تبیین حقیقت مرگ و مرگآگاهی از دیدگاه نهج البلاغه و ارائهی بیان روشنی از ارزش یاد مرگ از دیدگاه نهج البلاغه.روش مقاله توصیفی و اسنادی با تکیه بر تحلیل محتواست.
خلاصه ماشینی:
"آیات فراوانی نیز در قرآن با اشکال گوناگون تأکید میکنند که هستی انسان با مرگ از بین نمیرود و مرگ برای این موجود،بزرگ پلی است برای عبور به جهان دیگری که از نظر عظمت و بقا و اصالت با این حیات زودگذر بههیچوجه قابل مقایسه نیست: «و ما هذه الحیوه الدنیا الا لهو و لعب و ان الدار ا لاخره لهی الحیوان لو کانوا یعلمون» [عنکبوت46/]:این زندگی دنیا جز سرگرمی و بازیچه نیتس،و زندگی حقیقی همانا در سرای آخرت است.
*اثرات مثبت یاد مرگ از دیدگاه نهج البلاغه «باوجوداین که هر فردی پدیدهی مرگ را میپذیرد و آن را جزو واقعیات زندگی میداند و جاودانه نبودن زندگی دنیوی امری واضح و روشن است، اما شدت علاقهی انسان به حیات و بیزاری او از آلام و مرگ بهقدری است که علم و اعتقاد به مرگ در مقابل آن ناچیز است.
حضرت علی(ع) در این باره میفرماید:ما اشبه الیقین بالشک:چه شبیه است یقین به مرگ به شک و تردید دربارهی مرگ!همهی ما بارها دیدهایم که وقتی از گورستان میگذریم،یا بر بالین شخص محتضری هستیم،درونمان دگرگون میشود و با خود میگوییم،راستی این زندگی چهقدر بیاعتنا و بیرحم است!به همین علت،قرآن و احادیث و مخصوصا کتاب مقدس نهج البلاغه، دربارهی فنای زندگی و رو به زوال بودن دنیا تأکید بسیار داشتهاند تا واقعیتی حتمی را که گریبانگیر همه میشود،بیان کنند و آدمی با احساس فنای زندگی اسیر مال و مقام نگردد و حد اکثر امکانات را در راه سعادت اخروی به کار گیرد»[جعفری،1731،ج 01:331-031]."