چکیده:
در این مقاله، بعد از مقدمه ای کوتاه نخست به چند معیار کارآیی برای تعریف
دستورزبانها وتئوریهای زبانی مربوط به آنها پرداخته ایم، ودرضمن روشن ساخته ایم که
دستورزبانها چراباید نه تنهاکارآیی مشاهده ای، بلکه سطح بالاتر کارآیی توصیفی
رانیز داراباشند. درضمن تاکید کرده ایم که اصولا تئوریهای جامع زبانی باید به سطح
بالاتر کارآیی توجیهی نیز برسند تا از نظر جهانی معتبر، از نظر بنیاد روانشناختی
واقعی و درعین حال به حد اکثر محدود باشند. دربخش دوم سعی کرده ایم روشن سازیم که
همین محدودیت فوق العادة تئوری زبانی است که می تواند منجر به تئوری کارآ در مورد
فراگیری زبان در کودکان باشد.دراین زمینه سعی کرده ایم روشن نماییم که دستور جهانی
درواقع تئوری” حالت آغازین“ استعدادزبانی فطری ومقدم برهرنوع تجربة زبانی بوده،
وبرپایه بررسی دقیق دستور زبانهای ویژه، زبانشناس مجموعة جهانیهای زبانی رافرض می
کند که بنیاد تئوری پیشنهادی او اززبان راتشکیل می دهد. دربخش سوم، تئوری نشانداری
ودستورمرکزی مورد بحث قرار گرفته واشاره شده که دستورجهانی درواقع با بنیادهای زیست
شناختی موروثی پردازش زبان درکودکان مطابقت دارد. دراین بخش متذکر شده ایم که مفهوم
دستور جهانی مبتنی بر فرض دستور مرکزی بی نشان می باشد. مجموعة قواعد مرکزی وبی
نشان عام درنهاد کودکان به ودیعه گذاشته شده و کمک بسیار ارزشمند ژنتیکی دریادگیری
سریع نظام پیچیده وانتزاعی زبان به کودکان می باشد. درواقع نقش کودکان دررسیدن به
مجموعة قواعد مرکزی، انتخاب مجموعة خاص زبان ویژه ازمجموعة قواعد ممکن مرکزی است
که به وسیلة تئوری دستورمرکزی تعریف شده اند.
خلاصه ماشینی:
بدین معنا که ، به نظر چامسکی ، ما زمانی میتوانیم پدیدة فراگیری زبان را درکودکان توجیه نمایـیم که معتقد باشیم دستورزبانها مجموعة اصول فوق العاده محـدودی دارند و کودکان با ” استعداد زبانی “(14) متولد می شوند که به طور ذاتی دانشی را درزمینة ماهیت قواعد وساختارهای ” ممکن “ و ” غیر ممکن “ در اختیار کودکان قرار می دهد.
به عنوان مثال ، یکی از مواردی که در طرح دستورزبانها به عنوان محدودیت باید مد نظر قرار گیرد ” اصل ساخت وابستگی “ (12) است که با توجه به روابط ساختاری عناصر متشکلة جمله ( به جای ملاحظة جمله به عنوان توالی صرف کلمات ) یعنی با توجه به ساخت نحوی و سازمان درونی جمله ( مثلا چه کلماتی کدام کلمات را توصیف می کنند چنان ابزاری فنی در دسترس ما قرار دهدکه ، در عین کارآیی ش آن چنان در قدرت بیانگری اش محدود باشد که تنها برای تعریف زبانهای انسانی به کار رود و برای تعریف دیگر سیستمهای ارتباطی نامناسب باشد .
بدین ترتیب میتوان اصطلاح کـارآیی توجیهی را بـه ترتیب زیر تعریف کـرد : تئوری زبـانی هنگامی کـارآیی توجیهی خواهدداشت که دستوری با کارآیی توصیفی برای کلیة زبانهای طبیعی داشته باشد وهمین کار را در چارچوب مجموعه ای به حداکثر محدود اصول جهانی ، که بیانگر اصول طبیعی روانشناختی پردازش ذهن از زبان باشد ، عملی نماید .