خلاصه ماشینی:
"3 دوم)چنانچه یک نظام را ترکیبی سازواره از"فرایندها"،"کارکردها"4،"نقشها"، "ساختار"،"نرمها و قواعد"،"محیط"،و"بازیگران"5تعریف کنیم،ضریب تداوم و ثبات آن به عواملی چند از جمله:توانایی آن نظام در حفظ و تثبیت مرکز ثقل و یا عامل انسجام،ثبات و مشروعیت بخش خود(از رهگذر تولید و بازتولید مستمر نرمهای هنجاری و ارزشی)،تعریف دقایق و عناصر(مؤلفهها)سازنده خود را در یک رابطه سازواره،منطقی و کارکردی نسبت بههم،ایجاد قابلیت استفاده شوندگی و یا در دسترس بودن(قابلیت تخصیص قدرتمندانه ارزشها6در سطح جامعه و حراست مقتدرانه از آنها در مقابل حوادث و تهدیدات زمانه)،مهندسی دیوارهای اسفنجی(و نه شیشهای)و تقویت ظرفیت هضم،سمتدهی و یا تطابق با حوادث و متغیرهای محیطی، تقلیل و تخفیف استعداد"دگر"سازی و طرد و افزایش آستانه تحمل نظام،بستگی دارد.
اگرچه ابعاد مختلف این نوع رویکرد تئوریزه نشده بود،لکن از آنجایی که چنین نگرشی به جامعه،سیاست و امنیت ملی اساسا درآمد طبیعی انقلاب بود و کاملا با گفتمان و"نظام صدقی"برآمده از آن همخوانی داشت،بسادگی و به طبیعیترین شکل در سطح تصمیمسازیها و جهتگیریهای استراتژیک نظام رسوب کرد.
درآمد چنین رویکردی،گفتمان امنیتی"حفظ/رشد"محور بود که بهرغم تلاطمات و تحولات نسبتا ژرف دوران بعد از جنگ کماکان سایه سنگین خود را رهیافتها و راهبردهای سیاست داخلی و خارجی ما افکنده است.
6 به اعتقاد نویسنده این سطور،مشکلات اساسی در بهدست دادن تعریف و راهبردی شفاف در وضعیت کنونی نظام،اساسا ناظرند در: اول)محیط کدر تصمیمسازی:اگرچه روح حاکمبر محیط اجتماعی،فرهنگی، سیاسی و اقتصادی در دهه نخست انقلاب به دلایلی چند از جمله:فضای غلیظ انقلابی و ایدئولوژیک،فشردگی بیشتر صفوف،رهبریت فرهمند(کاریزماتیک)امام،تهدیدات جدی درون و برون،عدم مجالی مناسب برای بروز و ظهور خطوط و مواضع مختلف سیاسی-اجتماعی،و..."