خلاصه ماشینی:
"*** در اینجا همه آنچه را که گرادوسف در دادگاه پژوهش گفت تکرار نمی- کنم.
گرادوسف در حال حاضر نیز باتهام اهانت،البته این بار اهانت به یک دادگاه عالیتر،تحت پیگرد داست با اینهمه حاضر نیست به حرف دوستانش که می- کوشند توضیح دهند که خودش مقصر است گوش بدهد.
البته به بیگناهی خود اعتقاد دارد و مطمئن است که دیر یا زود،بخاطر افشای خلافکاریها،از وی تشکر خواهند کرد.
*** رئیس کلیسا درحالیکه دستها خود را بالا میبرد،میگوید:«با این احمق، کاری نمیشود کرد.
فرمود تا جامه ازو بر کنند و از ده بدر کنند!مسکین،برهنه بسرما همیرفت؛سگان در قفای وی افتادند؛خواست تا سنگی بر دارد و سگانرا دفع کند،در زمین،یخ گرفته بود.
گفت:جامه خود میخواهم اگر انعام فرمائی!
«رضینا من نوالک بالرحیل» امیدوار بود آدمی بخیر کسان مرا بخیر تو امید نیست شرمرسان سالار دزدان را برو رحمت آمد و جامه باز فرمود و قبا پوستین برومزید کرد و درمی چند."