چکیده:
از جمله راویان احادیث شیعه، محمد بن سنان(م. 220ق) است که به رغم قرار گرفتن وی، در سلسله سند روایاتی که تعداد آن ها از هشتصد مورد فراتر رفته است، در اعتبار او میان علمای امامیه اختلاف شدیدی روی داده است. این پژوهش، به نقل و بررسی گفتار عالمان رجالی در این رابطه پرداخته و کوشیده است تا از طریق بررسی احادیث مستند به راوی مذکور، شناخت دقیق تری از احوال وی به دست دهد. مقاله، در پایان با توجه به جمع بندی دیدگاه ها و نیز ماهیت روایت های محمد بن سنان، به وثاقت وی ملتزم گردیده و تضعیف این راوی را با تمایل او به غلو، در برهه ای از حیاتش، نوع روایت های او و نیز، سوء استفاده غالیان از این راوی، مرتبط می داند.
خلاصه ماشینی:
"3-بررسی مستندات تضعیفها محتمل است که مأخذ تضعیفهای ابن سنان به گفتار امام جواد(ع)باز گردد؛زیرا آنگونهکه از روایات برمیآید این امر مدت زمانی،میان برخی از اصحاب شایع بوده و باتوجه بهاین که صفوان و ابن سنان چهرههای شاخص و شناخته شدهای در میان اصحاب امامیه بودهاند،سخنان امام(ع)در تضعیف آن دو زودتر به سایرین رسیده بوده است چنانکه علی بن حسینبن داود قمی،بعد از نقل رضایت امام(ع)میگوید:«هذا بعد ما جاء عنه فیما سمعه غیر واحد مناصحابنا»:«این سخن بعد از آن تعبیری بود که از حضرت دربارۀ آن دو صادر شده بود و تعدادقابل توجهی از اصحاب ما آن را شنیده بودند.
در باب احادیث اشباح،شیخ مفید به سوء استفاده غالیان ازاینروایات در جهت تحکیمعقاید خود اشاره نموده است و پدید آوردن کتابهایی از سوی اینان در این راستا،و انتسابآنها به جماعتی از بزرگان امامیه را،یادآور شده و مینویسد:از جمله کتابهای غالیان در اینمسئله کتابی موسوم به«الاشباح و الاظلة»است که تألیف آن را به ابن سنان نسبت دادهاند(شیخمفید،1414،د،ص 37-39)و این احتمال را مطرح میکند که مؤلف کتاب ابن سنان خودباشد،چنانکه عکس این مطلب و احتمال استناد دروغ به وی را نیز،به همان میزان محتملمیداند(همانجا)اما چنانکه در گذشته گفتیم،انتساب غلو به ابن سنان صحیح نیست؛بلکهابن سنان به دلیل ویژگی عمدۀ روایاتش،که بیشتر در رابطه با امور مشکل و اعجاببرانگیز،چون کرامتهای ائمه(ع)بوده مورد سوء استفاده غالیان قرار گرفته است چنانکه از عبد الله بنمحمد بن عیسی ملقب به بنان نقل شده است که:وارد مسحد کوفه شدیم؛ابن سنان به مانگریست و گفت:«من اراد المعضلات فالی و من اراد الحلال و الحرام فعلیه بالشیخ-یعنی صفوانبن یحیی-»."