چکیده:
مقایسه نظرات امام خمینی(ره) به عنوان نماد گفتمان الهی پیرامون مسایل بین المللی ازجمله موضوع عدالت جهانی با دانشمندان حوزه روابط بین الملل به ویژه اندیشمندان معترض به نظم فعلی ازقبیل کاکس، لینک، لیتر و گیل، محور اصلی این تحقیق را تشکیل داده است. در این پژوهش با اشاره به محورهایی کلیدی از اندیشه امام خمینی(ره) پیرامون سیاست، روابط و نظام بین الملل به مقایسه اندیشه ایشان به ویژه در باب عدالت جهانی و لزوم تحول در نظام بین الملل با نظریه پردازان مکتب انتقادی روابط بین الملل و به ویژه بررسی مشابهت های موجود در این دو دیدگاه پرداخته شده است.
Comparing Imam Khomeini’s (PBUH) viewpoints، as the symbol of divine discourse، on international issues including global justice to scientists of international relations specially those who complain about the current world order such as Cox، Linklater and Gill is the main subject of this research. Mentioning key points in Imam Khomeini’s (PBUH) thought about politics، international relations and system، this research tries to compare his thoughts with theorists of international relations critical school of thought and to particularly study similarities between them.
خلاصه ماشینی:
ایشان نهتنها نظریات حاکم بر روابط بینالملل که نشئتگرفته از اندیشههای «ماکیاول»، «هابز» و «مورگنتا» بوده و مبتنی بر این عقیده است که حق با زور است، مردود دانسته (همان)، بلکه معتقد بود که سلامت و صلح جهان به نابودی مستکبران بستگی دارد و تا زمانیکه این سلطهطلبان بیفرهنگ در زمین هستند، مستضعفان بهارث خود که خدای متعال بهآنها عنایت فرموده نمیرسند، (امامخمینی، 1358ج) ازنظر امامخمینیره در حالیکه در اردوگاه سلطهگران، بازیگران اصلی تلاش میکنند همچنان نظام ظالمانة وستفالی و قواعد بازی آنرا حفظ کنند، اردوگاه سلطهستیزان بهویژه با پیروزی انقلاب اسلامی و دمیدن روح امید درصدد شکستن این تابوی چندصدسالة نظام سلطه بوده و برای جامعة جهانی اهداف و قواعد بازی جدیدی را برنامهریزی میکنند.
کاکس با اعتقاد بهاینکه جریان اصلی و نظریهپردازان آن با رویکردی محافظهکارانه تنها دغدغة حفظ وضع موجود را دارند و برای تحول در نظم فعلی و برقراری نظمی عادلانه تلاش نمیکنند، نظریهپردازی در روابط بینالملل را بهدو دسته تقسیم میکند: 1.
نظریة انتقادی: این نظریه با اعتقاد به اینکه نظم فعلی موجود در عرصة بینالملل ناعادلانه است، درصدد تغییر وضع موجود برای برقراری عدالت جهانی میباشد.
(مشیرزاده، 1384 الف: 220) کاکس بهعنوان اولین نظریهپردازی که رویکرد انتقادی را وارد روابط بینالملل کرد، همواره بر عوامل و امکانات برای تغییر نظم موجود توجه داشته است.
(ستوده آرانی، 1387) دیدگاههای انتقادی نیز با نقد محافظهکاری جریان اصلی بر ضرورت حاکمشدن عدالت بر سیاست بینالملل و تحول در نظام حاکم برای رسیدن بهیک جامعة جهانی مطلوب تأکید دارند که در آن، تمام بهحاشیه راندهشدگان بهمیانة میدان خواهند آمدند.