چکیده:
در این نوشتار موقعیت اقتصادی عمومی مملکت صفوی در زمان شاه سلطان حسین(اواخر عهد صفوی)مورد بررسی قرار گرفته و سعی شده است تا نتیجههای سیاستهای اقتصادی-اجتماعی شاه عباس اول که در زمان شاه سلطان حسین مشهود گردید مورد توجه قرار گیرد.برخلاف تأثیر منفی آن سیاستها بر جامعه ایران،قدرت اقتصادی کشور به حدی مستحکم بود که ظاهرا با وجود انحطاط تدریجی اقتصادی در اواخر آن عصر،تا حملهی افاغنه کسی از وجود آن باخبر نبود اما پس از واقعه مذکور؛این انحطاط خود را به خوبی نشان داد و مشخص گردید که فساد و پریشانی کلی اقتصادی اواخر دوران صفوی،یکی از علل بزرگ سقوط آن دولت بوده است.
خلاصه ماشینی:
"حکومت شاه سلطان حسین به ظاهر مطلقه بود اما استقلال و خودسری درباریان این عهد فزونی گرفته بود و بسیاری از امرا و رجال دولت و دربار از یکدیگر متنفر بودند در کار یکدیگر اخلال میکردند(کروسینسکی،ص 52)محمد حسن خان اعتماد السلطنه1 دراینباره معتقد است: «...
تشرع و دینداری شاه سلطان حسین نیز معروف است تا بدان جا که حتی در املاکی که خود وقف کرده بود بار دیگر تدقیق میکرد تا از نظر مالکیت شرعی خود اشکالی نداشته باشد(خاتونآبادی،وقایع السنین،ص 365) ادوارد براون تحلیلی از اوضاع کلی مقارن حملهی افغان و سقوط دولت صفوی را چنین به دست داده است:«مدت یک قرن بدون اینکه هیچ واقعهی سیاسی بزرگی رخ دهد سپری شد.
دوران ثابت و آرامش طولانی سیاسی و اجتماعی که از عصر شاه عباس اول بر مملکت ایران صفوی سایه انداخت،به همراه سلطهی همیشگی حکومت استبدادی و تسلط فزاینده متشرعین بر دستگاه حکومت و طبقات اجتماع،افزایش فشار مالیاتی و تمغا بستنهای متعدد بر طبقات مختلف مردم،گسترش فساد در میان مقامات حکومتی، هرجومرج داخلی،پراکندگی و تهیدستی افراد قشون،ظلم و تعدی به جان و ناموس و اموال مردم توسط عدهای از غلامان در برخی نقاط(به ویژه در قندهار)از ویژگیهای جامعه اواخر عهد صفوی است و نکتههای منفی آن،مردم را از حکومت و گردانندگان آن بیزار کرده بود،به طوری که در زمان حملهی افاغنه،بیمیلی زیادی در دفاع از سلسلهی صفوی در میان طبقات اجتماعی ایران مشاهده میشد."