خلاصه ماشینی:
"جوانی بیست و هفت ساله با داشتن زن و دو فرزند مرتب هنگام عبور از پنجره بخانه همسایه نگاه میکند،دختری بنام«گلی»را میبیند،عاشق او میشود او هم بعشق جوان زندار پاسخ مساعد میدهد،هر شب بخانه آنها میرود مادر و پدر گلی هم به این عشق دامن میزنند، و وسایل ملاقات آنها را فراهم میکنند!این آمد و شد مدتها ادامه مییابد جوان هرچه پول بدست میآورد خرج گلی میکند،و چیزی بخانه خود نمیبرد،کانون خانوادهاش از هم میپاشد؛یک فرزندش در اثر فقر و بیماری میمیرد زنش از او طلاق میگیرد جوان بعشق گلی خانهاش را هم میفروشد و او را با پدر و مادرش بکنار دریا میبرد،دار و ندارش را خرج میکند و دلش خوش است که با گلی ازدواج خواهد کرد و پس از مراجعت از کنار دریا وقتی برای ازدواج اصرار میکند،میفهمد که گلی شوهر دارد!!و شوهرش یکسال است به مسافرت رفته و حالا میرود که قانون بفریادش برسد!!
اطلاعات بانوان 27 مرداد 1350 مکتب اسلام:این است نمونه کوچکی از آزادی در بیبند و باری و فساد،پسری در اثر فقر و بیماری(در حالیکه پدرش میگوید قبل از آشنا شدن با گلی ثروتمند بودم،و ارث قابل توجهی از پدر بمن رسیده بود)میمیرد،زن جوانی بدبخت میشود و کانون خانوادهای از هم میپاشد،جوانی بخاطر هوس همه چیز خود را از دست میدهد،باشد تا شوهر گلی از مسافرت برگردد و باقی جریان را در صفحه حوادث روزنامهها بخوانیم!!"