چکیده:
به سوی طراحی هستههای شهری کوچکتر سوق میدهد.در این نگرش علاوه بر پذیرش نقش علم و فنآوری،بر اهمیت زمینههای طبیعی،آگاهیهای فردی،هنر و خلاقیت و در مجموع بر روشهای نرم و انعطافپذیر به جای روشهای مقتدرانه در طراحی منظر شهری تأکید میگردد.
خلاصه ماشینی:
"اگرچه در قرن 02 نگرشی تجددگرایی با خصلتهای عمده عملکردگرایی،عینیتگرایی،جامعنگری و سبک معماری بینالمللی به طور فراگیر بر روند تحول منظر شهری در اغلب نقاط جهان تسلط داشته است،اما در کنار آن گرایش دیگری نیز در جهت مخالف در حال رشد بود که بر علم کاربری زمین توجه داشت و با طراحی شهری،طراحی زمین،طراحی و برنامهریزی منظر،محافظت و بهرهبرداری مناسب از منابع طبیعی و تاریخی مربوط میگردید.
به همین دلیل است که در این نگرش گفتگو و برقراری ارتباط با سایر افراد غیر متخصص جامعه نیز به منظور بهرهگیری از ایدهها و تجربیات آنها و مشارکتشان(در هر نوع سازماندهی از جمله طراحی منظر شهری)مورد توجه قرار گرفته است (Ellin,1996) .
به عبارت دیگر به نظر میرسد که نخست به دلیل تحول نگرش نسبت به رابطه انسان و محیط زیست و سیر آن به سوی نگرشهای انساندوستانه و دوستدارانه نسبت به طبیعت و دوم به دلیل تأثیرات ناشی از توسعه فنون و صنایع جدید ارتباطی که در حال متحول ساختن شکل و عملکرد شهر از کلهای منسجم و همگن به سوی مجموعهء هستههای خردتر شهری هستند،منظر شهری و طراحی محیط زیست نیز در همین جهت پیش میرود.
حتی در زمینه پایداری که در واقع هدف آرمانی طراحی منظر و رشتههای نزدیک به آن محسوب میگردد نیز اگرچه بر تداوم شکلهای متراکم شهری تأکید میشود که ممکن است تداعیکنندهء همان شکلهای متروپلیتنی ابداع تجددگرایی باشد،لیکن در چنین شکلهایی نیز شهر نه به عنوان یک کل منسجم و همگن بلکه به عنوان مجموعهای مرکب از چندین هستهء کوچکتر شهری که هریک از نظر تأمین بخش عمدهای از خدمات مورد نیاز خود از مرکز اصلی شهر مستقل هستند،دیده میشود."