چکیده:
یکی از دلایل متقن و مستند بر امامت و خلافت حضرت امیرالمومنین علیه السلام آیه شریفه مباهله است. در این آیه خدای تعالی به پیامبرش دستور می دهد که مجادله کنندگان با حق را به مباهله فرا خواند تا هردو گروه به همراه فرزندان، زنان و کسانی که به منزله نفس و جان ایشانند در این امر شرکت کنند. خدای تعالی خطاب به رسول خویش می فرماید: ((إن مثل عیسی عند الله کمثل آدم خلقه من تراب ثم قال له کن فیکونQ الحق من ربک فلا تکن من الممترینQ فمن حاجه فیه من بعد ما جاءه من العلم فقل تعالوا ندع ابناءنا و ابناءکم و نساءنا و نساءکم و انفسنا و انفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنه الله علی الکاذبینQ إن هذا لهو القصص الحق و ما من إله إلا الله وإن الله لهو العزیز الحکیمQ فإن تولوا فإن الله علیم بالمفسدین)).[1] و رسول خدا ص پیرو این دستور الاهی به همراه حسنین علیه السلام به عنوان مصادیق «فرزندانمان»، و صدیقه طاهرهعلیها السلام، به عنوان مصداق «زنانمان»، و حضرت امیرالمومنین علیه السلام ، به عنوان مصداق «جانمان»، برای مباهله با مسیحیان نجران خارج شدند. اما مسیحیان که از راستی ادعای پیامبر اکرم ص آگاه بودند و با دیدن این صحنه بر یقینشان افزوده شده بود، از ترس هلاک، حاضر به مباهله نشدند
خلاصه ماشینی:
"گزارش نکردن و کتمان اصل خبر برخی سیره نویسان علی رغم پرداختن به سیره و احوالات رسول خدا ص به داستان مباهله هیچ اشاره ای نکرده اند، گویا چنین واقعه ای در تاریخ رخ نداده است؛ در حالی که داستان مباهله در قرآن آمده و از دلایل محکم بر نبوت خاتم الانبیاء ص و حقانیت دین مقدس اسلام به شمار می رود، با این حال چون در این قصه فضیلتی هم برای اهل بیت ـ علیهم السلام ـ بیان شده است، حق ستیزان و نورگریزان کوشیده اند از نمایان شدن و درخشش حقیقت جلوگیری کنند.
» روشن است که رسول خدا ص تنها با اهل بیت علیه السلام به مباهله با نصرانیان پرداخته است، اما معلوم نیست که این تحریفات از سوی شعبی صورت گرفته یا از سوی کسانی که حدیث را از وی روایت کرده اند، ولی آن چه مسلم است تمایل شدید شعبی به بنی امیه است؛ تا حدی که در تفسیر طبری نیز به این موضوع اشاره شده و طبری این احتمال را مطرح کرده که حذف نام امیرالمؤمنین علیه السلام به جهت دید منفی بنی امیه درباره آن حضرت بوده است.
بنابراین، حدیث مباهله بر افضلیت امیرالمؤمنین علیه السلام در میان امت بعد از رسول خدا ص دلالت دارد و بنا بر اتفاق همه مسلمانان، کسی برای امامت متعین است که بافضیلت تر باشد و این حقیقتی است که حتی اشخاص متعصبی چون ابن تیمیه نیز بدان اقرار و اذعان دارند."