خلاصه ماشینی:
"«کوپر اسمیث»میگوید:«ما از مدتها پیش به چگونگی وجود قدرت حیاتی«اعتماد به نفس»در زندگی برخی از افراد پی بردهایم ولی چرا درحالیکه یکی از این نیرو برخوردار است،افراد همنوعش از آن،محرومند؟!» «کوپر اسمیث»1748 طفل میان حالی و معمولی را با خانوادههایشان برای مدت شش سال،مورد مطالعه قرار داد،این کار پیش از بلوغ اطفال شروع شد و تا جوانی آنها ادامه یافت وی دریافت که پدران و مادرانی که دارای نیروی«اعتماد به نفس»هستند قادرند که طفل را نیز از آن برخوردار سازند،طبقهء اجتماعی یا زمینهء نژادی،برای بوجود آوردن آن،کم اثر است توجه اطفال به ارزش و کفایت خویش،چیزی است که در محیط خانه فرم گرفته است.
دوم اینکه:پدران و مادرانی که دارای نیروی اعتماد به نفس هستند،باین نکته اهمیت میدهند که کمتر بفرزندان خود اجازه دهند که بحال خود و بامید سرنوشت سرگردان بمانند، بعکس،آنهایی که از این نیرو برخوردار نیستند،کمتر باین نکته اهمیت میدهند،اطفال چنین افرادی ناگزیرند که تصمیماتی خارج از حدود فهم و تجاربشان،آنهم بصورتی غیر معقول اتخاذ کنند،در نتیجه نسبت بپدران و مادران،این بد گمانی را پیدا میکنند که آنها قواعد و قوانین زندگی را بطور ساده اجرا نکردهاند،بخاطر اینکه زیاد دقت نکردهاند که چه اتفاقات و حوادثی برای فرزندانشان پیش خواهد آمد.
او در محیط خانواده نیازمند است به اینکه بتواند عقاید خود را ابراز دارد و بیپرده دربارهء آنها سخن گوید و مشتاق است که بدفاع از آنها پردازد،او مجادله را بعنوان راه آزمایش خویش انتخاب میکند،ولی پدر و مادری که نطفهء چنین نیاز و اشتیاقی را در طفل خفه میکنند،در حقیقت طفل را خلع صلاح میکنند و سلاح برندهای را که سخت در زندگی مورد نیاز اوست،از وی دریغ میدارند."