چکیده:
به دنبال تحول و تفکیک ساختار فضایی و اجتماعی شهرهای بزرگ کشور طی چند دهه اخیر، طرح های کلان توسعه شهری در جهت اصلاح ساختار شهرهای مذکور و افزایش کارآیی نهادهای فضایی و اجتماعی آن ها به اجرا گذاشته شده است. به نظر می رسد در بسیاری از موارد، کیفیت طرح های توسعه ای فوق به منظور بهبود ساختار شهر و اعمال روش هایی بوده است که فرآیند کلی حیات شهری را در نظر داشته است تا تمرکز بر مناطق کم توسعه یافته شهری. به همین دلیل، شبکه محله های شهری به ویژه در نواحی حاشیه ای و مرکزی، نتوانسته اند آن گونه که باید در تیررس اهداف اجرایی این برنامه ها قرار گیرند. افزایش جمعیت مهاجر از یک سو و رشد پرشتاب سایر بخش ها، از جمله خدمات و مسکن از سوی دیگر، نابرابری فضایی و اجتماعی را به زیان محله نشینان نواحی توسعه نیافته تشدید نموده است. در ادبیات شهری دهه های اخیر، کاربرد مفهوم واحدهای شهری محله ای در قالب طرح های توسعه ای در کانون علاقه و توجه محققان و برنامه ریزان شهری قرار گرفته است. در این چارچوب، موضوع بازسازی نواحی محله ای توسعه نیافته در قالب برنامه عملی، به محور سیاست گذاری محله شهری تبدیل شده است. هدف از طرح های بازسازی محله های توسعه نیافته شهری، ارتقای کیفیت زندگی در محله ها، بهبود شرایط اسکان دائمی در آن ها و نیز افزایش برخورداری ساکنان از خدمات محیطی و در نهایت، توسعه همه جانبه شبکه عمومی آن ها است. به این منظور، هر نوع کالبدشکافی و نیز تجویز سیاست های شهری، مستلزم بازنگری در رویکردهای سنتی اداره شهر و به کار گیری شیوه هایی است که در آن برنامه ریزی محله محور و شهروند محور، در کانون طراحی و عملیات قرار گیرد. در بازتولید بافت های محیطی محله های توسعه نیافته شهری، مهم ترین مساله طراحی بازسازی محله ای بر اساس قواعد و چارچوب های سیاست گذاری مناسب است. مروری بر شرایط و لوازم نظام برنامه ریزی شهری در سطح محله ها، مبین ضرورت ها و قابلیت هایی است که امکان تحقق و اجرای برنامه ریزی توسعه محلی را نوید می دهد. توسعه اجتماع محله ای، از جمله رویکردها و روش های نوین برای بهبود نظام عملکرد شهری است که می تواند در قالب بنیاد نظری و نیز ابزار عملیاتی موثر در طرح بازسازی محله های توسعه نیافته مورد استفاده قرار گیرد. این مقاله تلاش دارد ضمن واکاوی موضوع بازسازی محله های توسعه نیافته، چگونگی استفاده از رویکرد توسعه اجتماع محله ای و ابعاد اصلی آن را مورد بررسی قرار دهد.
خلاصه ماشینی:
"com مجلۀ مطالعات اجتماعی ایران،دورۀ دوم،شمارۀ 2،زمستان 1387 &%00416IOMG004G% بازسازی محلههای شهریدر چارچوب برنامهریزی توسعۀ اجتماعی محلهای عقوب موسوی*(تاریخ دریافت 85/10/15،تاریخ تصویب 87/2/20) کیده {IBبه دنبال تحول و تفکیک ساختار فضایی و اجتماعی شهرهای بزرگ کشور طی چند دهه اخیر،طرحهای کلان توسعۀ شهری در جهت اصلاح ساختار شهرهای مذکور و افزایش کارآیینهادهای فضایی و اجتماعی آنها به اجرا گذاشته شده است.
با توجه به ارتباط متقابل میان انسان و محیط،در حال حاضر زندگی در محلههای شهریبه هر دو شکل طبیعی و مصنوعی آن و تأثیرات محیطی سکونتگاههای فوق بر نظام رفتاری ونیز هویت اجتماعی افراد،یکی از مسایل اساسی در دانش جغرافیا و جامعهشناسی شهری&%00417IOMG004G% استفاده از آن در این دسته از طرحها افزایش یافت.
با بازخوانی دگرگونی در نتیجۀ مداخلهدر طرحهای شهری و نیز شرایط پیش آمده ناشی از جابهجایی انبوه جمعیت در شهرها،(1) Healy (2) Blummer میتوان چنین استنباط کرد که محلهگرایی به مفهوم چند بعدی آن در دوران جدید،هم بهلحاظ محتوای اجتماعی و هم از نظر شیوه یا شیوههای ارتباط درون محیطی و بیرون محیطیتحولات فراوانی را تجربه کرده است.
از یکسو،بانیان سبک بینالمللی با محور قرار دادن اصل سادهسازی به معنی سادهگراییبیش از اندازه و حذف هرگونه تزئینات و کنار گذاشتن تاریخ و عناصر منحصربهفرد ومشخص موجود در هر فرهنگ و تأکید بر برخی مشترکات فرهنگی و تعمیم آنها به عنوانکلیتی جهانشمول،شهرها را هماهنگ و متحدالشکل ساختهاند تا با ایجاد هویتی واحد برایآنها،به رؤیای شهر به مثابه ماشینی برای زندگی جامعه عمل بپوشانند و از دیگر سو،عملکردگرایان با توجه بیش از اندازه به جنبههای کمی و تأکید بر عملکردهای آشکار،معانی یاعملکردهای پنهان محیط را از یاد برده و با ترجیح دادن جنبههای اقتصادی ساختار فضایی وکالبدی شهر به ابعاد انسانی و اجتماعی آن،که به حیات شهری معنی میدهد،این ابعاد و نیزروابط میان مردم و محیط را نادیده گرفتند."