چکیده:
تغییرهای عمیق، ساختاری و چندبعدی که در پی فتح ایران رخ نمود، برخی از مهم ترین عنصرهای تشکیل دهنده هویت ایرانی در عهد باستان را دگرگون کرد یا به نابودی کشاند. با از میان رفتن برخی از این عوامل مانند سرزمین /جغرافیا و دولت ایرانی و در پی آنها تغییر یکی از مهم ترین پایه های هویت ایرانی در عهد باستان یعنی دین، هویت ایرانی دچار بحران شد. ایرانیان را با توجه به پاسخی که به بحران پیش رو دادند می توان به سه دسته ایران گرایان، اسلام گرایان و ایران-اسلام گرایان تقسیم کرد. این مقاله ضمن برشمردن مهم ترین ویژگی های اسلام گرایان، به بررسی نگرش هویتی ابوریحان بیرونی پرداخته و هویت اسلامی این دانشمند ایرانی را با توجه به آثارش نشان داده است.
خلاصه ماشینی:
"نکتۀ دیگر اینکه بیرونی نه تنها در پاسخ به این گونه نامهربانیها،افتخارهای ایر انیان را در آثار خود بیان نکرده،بلکه در جایجای آنها به نقد و رد باورها،اعتقادها آداب و رسوم آنان پرداخته است و کسانی مانند حمزۀ اصفهانی،احمد بن طیب سرخسی و دیگر ایرانیانی را که دربارۀ عادات و آداب ایرانیان تعصب به خرج داده یا سقوط حکومت عربها را پیشبینی کرده بودند سرزنش کرده است(بیرونی،1377:79،305).
او در کت اب الجماهر فی الجواهر که دربارۀ کانیشناسی و سنگهای قیمتی است، در بحث یاقوت با اشاره به جواهرهایی از این نوع که در فتوحات ایران به دست آمده،از مقدار،درشتی و وزن آنها اظهار شگفتی کرده و گفته است:«ایرانیان برای برتری دادن پادشاهان خود و نشان دادن تفضیل ملک و کشورشان بر دیگران،در این باب اضافاتی داشتهاند»و در جای دیگر همین کتاب دربارۀ ثروت شگفتآور پادشاهان ایران در عهد ساسانی آورده است: «این را بجز حماقات عجم به شمار نمیآورم»(بیرونی،1374:145،148).
باید گفت فردوسی هم از نظر مکانی در نزدیکی بیرونی و هم از نظر زمانی هم عصر او بوده است اما او با تفاوت قائل شدن میان عرب و دین اسلام و نفی یکی و قبول دیگری،برای خود هویت ترکیبی ایرانی-اسلامی را تعریف کرد،در حالی که بیرونی با در نظر نگرفتن این تفاوت،ناگزیر از میان اسلام(به همراه دیگر عنصرهای عربی)و ایران،اسلام را پذیرفت و آنچه را با آن همراه نبود نادیده گرفت که این بینش به سبب ارادت و تعصب این دانشمند ایرانی به دین اسلام بود."