خلاصه ماشینی:
"ایرج افشار در جوانی برای ادامۀ تحصیل به دانشکده حقوق رفت،به بیانخود ایشان:«وجود کتابخانهای که در آن موقع چهل پنجاه سال عمرداشت و حاوی کتابهای با ارزش بود،برایم غنیمت بود»(ص 950)و شاید آشنایی با استاد محمد تقی دانشپژوه غنیمتی بزرگتر:«منتقریبا همه روزه به ایشان مراجعه میکردم و سراغ کتابها را از ایشانمیگرفتم»(ص 951)و این آثار همه آثار غیر حقوقی بودند.
استمرار فرهنگی از اندیشههای کلیدی ایرج افشار است که بارها درطول مصاحبه به شکل خلاف آن،یعنی بریدگی فرهنگی اشاره شده است،از جمله نوعی اعلام خطر در مورد اینکه:«بریدگی فرهنگی چه خلأهاییدر جوهر کتابدار به وجود میآورد»(ص 962)و یا این اشاره که:«نتیجۀبریدگی فرهنگی این است که کتابداران فکر نمیکنند ممکن است درمنابع خودمان مطلب مهمی باشد»(ص 967)و در نتیجه«انس و الفتبا فرهنگ ملی»کمرنگ میشود.
در مورد تنظیم اسناد به نظر میرسد که حجم منابعو امکانات برای استاد از موارد تعیینکننده است،به بیان خود ایشان:«تاآنجا که ممکن است باید کار را سهل و ساده کنیم.
افشار درعینحال که«با عوام فریبی و سهلگیری و یا سهل انگاری»(ص 958)مخالف است،نگاه مشخص مدیریتی دارد:«اگر بنا باشد که در کتابخانهها را باز کنید،اما خدمات لازم را نتوانید عرضه بکنید،چه فایدهای دارد؟کتابخانه دراصل باید جوابگوی مراجعه مراجعهکننده باشد»(ص 958)،و بالاخره در موردپافشاری نگارنده در مورد امکان استفادۀ عموم جامعه از امکانات پژوهشیکتابخانه،نظر خود را اینگونه بیان میکنند:«سال اولی که کتابخانه راهافتاد[1346]پیرمردی نزد من آمد و گفت میخواهم از این کتابخانهاستفاده کنم.
موضوع نزدیک کردن دو گروه کتابداران جدید و قدیماز نظر کیفیت کار،همچنان برای استاد مطرح است،به بیان خود ایشان:«کتابداری مرجع،علم،هنر یا سمتی است که باید به دست اهلش سپردهشود،حال میخواهد سنتی باشد یا جدید»(ص 978)."