خلاصه ماشینی:
"اهمیت افغانستان برای آسیای مرکزی آنتونی هایمن1 ترجمۀ حسن نورائی بیدخت {IBتا سال 1991،افغانستان ناگزیر بود با چهار کشور قدرتمند همجوار خودتسویه حساب کند:پاکستان در شرق،ایران در غرب،اتحاد جماهیر شورویدر شمال و چین در آن سوی کوههای پامیر.
این کنسولگری در اواخر سال 1991 به سفارت تبدیل شد،اما بحران سیاسی داخلیافغانستان همچنان به شدت خود باقی مانده و دولت کابل به مراتب ضعیفتر از آن است کهبتواند توجه چندانی به توسعه روابط با جمهوریهای مزبور معطوف سازد،باوجوداین،همکاری با جمهوریهای آسیای مرکزی در زمینههای مختلف رو به رشد دارد و مناسبات تجاریبین آنها در حال حاضر،از وضعیت چشمگیری برخوردار است.
با توجه به چشمانداز بیثباتی سیاسی مستمر و در بسیاری جهات،وجود این احتمال که«سرداران جنگی»به صورت فرماندهان نیمه مستقل همچنان قادر خواهندبود برای کسب قدرت با یک دولت مرکزی بیثبات مبارزه نمایند،هرگونه ارزیابی واقعبینانهبایستی با در نظر گرفتن احتمال تجزیه کشور به اجزای قبیلهای و قومی عمدۀ آن،صورت گیرد.
روابط و مناسبات نزدیک نیروهای مزبور با دولت کریموف و کمکهای مرتب و باارزشی که ازطریق مرزهای ازبکستان دریافت میدارند،نشانگر این واقعیت است که نیروهای دوستوم بهعنوان عامل پراهمیتی برای ثبات آینده این کشور همجوار و نیز سایر کشورهای منطقه از جملهعربستان سعودی تلقی میگردند.
اصل و جوهر موضوع این است که ابهام و نامعلومی بسیاری دربارۀ آینده افغانستان وجود دارد وتغییرات ساختار قدرت داخلی در افغانستان-یا در این خصوص در تاجیکستان-به احتمال قوییک تأثیر منطقهای وسیعتر بر جای گذارده و مرزهای فعلی کشور را که در اواخر قرن نوزدهمتوسط کمیسیونهای بیطرف روسی-انگلیسی و سپس در سالهای 1920 در آسیای مرکزیشوروی تعیین گردید،مورد چالش قرار خواهد داد."