خلاصه ماشینی:
"نامگذاری ایران و توران،به جامع التواریخ محدود نمیشود،بلکه این واژهها،در طبقات ناصری اثر جوزجانی(تألیف شده در658 ق1260/ م)،درتاریخ جهانگشای جوینی،و در فصل خاص مربوط به اسماعیلیه در تاریخ وصاف،و در اثر کرمانی به نام سمط العلی،و در بخشی از کتاب مجهول المؤلف تاریخ سیستان که در عصر ایلخانان نوشته شده،و در پارهای دیگر از آثار،مورد استفاده بوده است.
»4 آیا کارگزاران بزرگ ایرانی و برخی فرهیختگان،و رای احیاء ایدئولوژی کهن ایرانی،در پی سودی بودند یا آنکه شرایط،ایشان را وا داشته بود تا در سایۀ حاکمی منصوب از جانب خدا،داعیان یک دولت ملی ایرانی باشند؟آنها مرحلۀ تاریخی حکومت عربی،پس از فروپاشی ساسانیان به دست اعراب،یعنی دورۀ میان ساسانیان و ایلخانان را گونهای حکومت (1)-رشید الدین فضل الله،تاریخ غزنویان و سامانیان و آل بویه از جامع التواریخ(به کوشش دبیرسیاقی، 1959)،ص 10 و 11و 19.
این گونه«نگرش تاریخی»فقط از آن رشید الدین نبود،بلکه مورخ دیگری چون حمد الله مستوفی،مؤلف تاریخ عمومی تاریخ گزیده نیز از ایران عهد خلافت،به مثابه سرزمینهای تقسیم شده میان امیران و حکمرانان یاد کرده است.
کوشش احمد حوفی و بدوی طبانة،دار الرفاعی،ریاض،1404 ق1984/ م،جلد 344/3)گفتاری آورده است در این باب که میتوان کتابی تصنیف کرد سراسر به شعر و در اوج فصاحت و بلاغت،آن هم در موضوع داستان و تاریخ با حکایت و در این باب فردوسی را نمونه میآورد،ترجمۀ گفتار او را میآوریم: «و اینچنین است که من ایرانیان را در این موضوع مورد بحث بر عربان برتر یافتهام،زیرا که شاعر آنها،کتابی تصنیف میکند،در داستان سرایی و شرح احوال،از آغاز تا انجام به شعر، با این وصف در نهایت فصاحت و بلاغت در زبان این قوم،چنانکه فردوسی در نظم کتاب شاهنامه چنین روشی در پیش گرفته است و این کتابی است شامل شصت هزار بیت شعر مشتمل بر تاریخ ایران و این قوم آن را چون«قرآن»میدانند[-و هو قرآن القوم]و همگی ایشان و فصیحان و بلیغان آنها بر این نکته اتفاق دارند که در زبان ایشان کسی فصیحتر از فردوسی نبوده است و این در زبان عربی با همۀ گستردگی و شاخههای فراوان آن،به وجود نیامده است..."
کلید واژه های ماشینی:
ایلخانان
،
مغولان
،
ایران
،
خلافت
،
شاهنامه
،
عهد ایلخانان مغول
،
خان مغول
،
ایدئولوژی
،
اسلام
،
تاریخ