چکیده:
در این مقاله دیدگاه ملک الشعراء بهار و معروف الرصافی درباره زن مورد بررسی قرار گرفته است.هر دو شاعر در اشعار خود به زن نگاه ویژه ای دارند. بهار از یک سو وامدار تفکرات سنتی جامعه در مورد زن است و از سوی دیگر، جزء اولین شاعران ایرانی است که مدافع آزادی زنان است و با حجاب مخالفت می کند این در حالی است که رصافی موضع واحدی انتخاب کرده و در اشعارش همواره مدافع آزادی زن و خواستار حضور فعال وی در جامعه است.
خلاصه ماشینی:
"تأکید بر علمآموزی زنان تا قبل از دورۀ مشروطه،زنان به صورت رسمی از حق تحصیل محروم بودند؛بنابراین بهار بر لزوم علم آموختن زنان به دلیل نقش مؤثرشان در تربیت نسل آینده تأکید،و آنان را به فراگیری آن تشویق میکند؛چرا که آنان را اصلیترین مربیان جامعه میداند: سوی علم و هنر بشتاب و کن شکر#که در این دوره والایی این زن حجاب شرم و عفت بیشتر کن#کنون کآزاد،رهپیمای ای زن به کار علم و عفت کوش امروز#که مام مردم فردایی ای زن (بهار،ج 1،680) آنچه دربارۀ دیدگاه بهار در مورد زن میتوان گفت همان است که گاهی او را آن قدر پست و حقیر میپندارد که تمام صفات ناپسند را به او نسبت داده و گاهی نیز او را آن قدر باارزش دانسته است که زندگی بدون او معنایی ندارد: نبودی زندگی زن نبودی#وجود خلق را مبدایی ای زن بنای نیک بختی را به گیتی#تو هم معمار و هم بنایی ای زن (بهار،ج 679،1) وی همچنین بارها بر ناشناخته ماندن باطن زن و معماگونه بودن آن،تأکید میکند؛چه آنجا که از زن تعریف میکند و چه آنجا که قصدش نشان دادن پستی زنان است: نعیم زندگی با تو بینم#همانا نور چشم مایی ای زن معمای جهان حل کردی و باز#تو خود اصل معماهایی ای زن (بهار،ج 1،679) راست خواهی زنان معمایند#پیچ در پیچ و لای بر لایند زن بود چو پیاز تو در تو#کس ندارد خبر ز باطن او نیست زن پایبند هیچ اصول#بجز از اصل فاعل و مفعول خویش را صد قلم بزک کردن#غایتش دادن است و پروردن در طبیعت طبیعتی ثانی است#کارگاه نتایج انسانی است زن به معنی طبیعتی دگر است#چون طبیعت عنودو کورو کر است هنرش جلب مایه و زاد است#شغل او امتزاج و ایجاد است (بهار،ج 2،936) مخالت با تعدد زوجات بهار،تعدد زوجات را ظلمی در حق زن شمرده است و بشدت با آن مخالفت میکند و آن را سبب به وجود آمدن کینه و حسد و دشمنی در میان کودکان میداند: زن یکی،مرد یکی خالق و معبود یکی#هریک از این سه دو شد مهره به ششدر باشد ..."