چکیده:
در چارچوب پارادایم زبانی، همواره مرتبط با تلقی حقیقت به عنوان سازگاری، این مساله وجود دارد که چگونه می توانیم در پرتو دلائل قابل دسترس، ادعای حقیقی نامشروطی را بیان کنیم که ورای آنچه توجیه شده است، قرار دارد. به عبارت دیگر، اگر در چارچوب زبانی، حقیقت یک قضیه را نمی توان مطابقت آن با چیزی در جهان دانست، زیرا در این صورت ما باید قادر باشیم از زبان خارج شویم، در حالی که از زبان استفاده می کنیم، پس چگونه حقیقت از توجیه قابل تشخیص است. در پاسخ به این سوال دو نظریه اصلی مطرح می گردد: از یک طرف، ریچارد رورتی به دلیل رادیکال کردن پراگماتیکی چرخش زبانی، فهم غیررئالیستی از شناخت را مطرح می کند و حقیقت را با توجیه یکسان می داند. او معتقد است از آنجا که هیچ چیزی غیر از توجیه وجود ندارد و هیچ راهی وجود ندارد که از عقاید و زبانمان خارج شویم تا وسیله آزمون دیگری غیر از سازگاری بیابیم، لذا مفهوم حقیقت اضافی است. از طرف دیگر، متفکرانی مانند یورگن هابرماس، سعی می کنند شهودهای رئالیستی را در درون پارادایم زبانی حفظ کنند. هابرماس معتقد است، ارتباط درونی بین حقیقت و توجیه وجود دارد و توجیهی که در یک چارچوب خاص به نحو موفق مطرح می شود، می تواند معطوف به حقیقتی مستقل از چارچوب باور موجه باشد. از نظر هابرماس برای تبیین رابطه درونی حقیقت و توجیه فقط می توان به عمل متقابل بین اعمال و گفتمان استناد نمود. فقط تاثیر متقابل دو نقش متفاوت پراگماتیک مفهوم حقیقت که در چارچوب های عملی و گفتمان عقلانی ایفا می شود، می تواند تبیین کند که چرا توجیه موفق یک باور مطابق با معیارهای خاص ما، در راستای اثبات حقیقت مستقل از چارچوب باور موجه است.
خلاصه ماشینی:
"به همین دلیل از نظر رورتی،در هر نوع فلسفهای،خواه در پارادایم معرفتشناختی و {o(1)- )7002-1391(ytroR yakcM drahcir o} {o(2)- )9291(samrebaH negruJ o} خواه در پارادایم زبانی،اگر همگرایی بر روی یک حقیقت واحد پذیرفته شود و این عقیده وجود داشته باشد که شناخت در چارچوب مجموعهای از پیشفرضهای به نحو پیشینی قابل کشف،تحقق مییابد و ماهیت فاعل شناسا یا ماهیت قوای او یا ماهیت زبانی که مورد کاربرد اوست،چنین چارچوبی را تعیین میکند،در این صورت چنین فلسفهای کاملا در چارچوب فلسفۀ افلاطونی جای میگیرد و در واقع نظریۀ حقیقت به عنوان مطابقت با واقعیت مورد پذیرش قرار گرفته است،اگرچه در ظاهر چنین تلقی از حقیقت مورد انکار قرار گیرد.
{o(1)- msitnerehoc o} &%01518SLFG015G% دیدگاه رورتی در باب حقیقت{o1o}و توجیه{o2o} 1-گسست معرفتی پارادایمها و گذار از رویکرد سنتی به رویکرد پراکماتیستی رورتی در تحلیل خود از فلسفۀ سنتی معتقد است،فلسفه به عنوان رشتهای که مدعی است روش درست جستجوی حقیقت را در اختیار ما قرار میدهد،مبتنی بر یافتن چارچوب دائمی و خنثی برای هر تحقیق ممکن است و این امر بدین معناست که ذهن میتواند با اشیاء یا قواعدی مواجه شود که بر تحقیق تحمیل میشوند و الزامآور هستند و در هر گفتمان یا دست کم در هر گفتمان مربوط به موضوع مورد بحث مشترکند."