چکیده:
در عرصه پژوهش ادبیات تطبیقی همواره به عناصرمشترکی می توان دست یازید که بستر مناسبی جهت پیوند دانش های متفاوت فراهم می نماید و از سوی دیگر به افق های روزگاران پیشین که خاستگاه و سرچشمه همه اندیشه ها و دریافت ها یکی بوده است، اشارت دارد. تلاشی مستمر در راستای کندوکاو این همسویی ها، افزون بر رفع تضادها و بیگانگی ها بین تخصص های متفاوت ،زمینه همفکری و همدلی اصحاب این دانش ها را فراهم می کند و شاید مطالعات تطبیقی در عصر حاضر به احیای مجدد روزگار دانشمندانی چون بوعلی سینا، رازی، خواجه نصیر،....وشاعرانی چون فردوسی، ناصرخسرو، خیام، سنایی، عطار،....که به سبب فراگیری دانش های زمان خود عنوان حکیم را به خود اختصاص دادند؛ بیانجامد. بین «کلمه» و«کلام» در قرآن و کتب مقدس و تفکر عرفانی با «امواج فراصوتی» در علوم تجربی و به خصوص در وادی پزشکی ارتباطی در خور پژوهش و تفحص وجود دارد. کلمه وکلام ارتعاش امواج صوتی است که به صورت فراگیر کل عالم هستی را در بر می گیرد. در آغاز و پایان آفرینش ،کلمه منشا ظهور اراده الهی است و مهم ترین دلیل ارزشمندی و برجستگی انسان ،توانایی بیان است که پس از خلقت به او ارزانی شد. درعرصه پزشکی از امواج فراصوتی جهت تشخیص و درمان بیماری بهره می گیرند و «ذکر» در متون عرفانی -که ارتعاش امواج صوتی است- آرام بخش انسان می باشد. این نوشتار به اهمیت کلمه وکلام، پیوند ذکر و درمان فراصوتی می پردازد.
خلاصه ماشینی:
"(یاکوبس هانس،1376:125) عطار نیز به اثر ذکر(که نوعی صوت است)و تبدیل آن به فکر اشاره میکند: {Sراهرو را سالک ره فکر اوست#فکرتی کان مستفاد از ذکر اوست#ذکر باید گفت تا فکر آورد#صد هزاران معنی بکر آوردS}(مصیبت نامه/ص 57) البته وی اندیشۀ تراویده از وهم و عقل مصلحت اندیش را ویژه کفار دانسه وبه آن وقعی نمینهد؛ولی فکرت قلبی یا اندیشهای را که در نتیجۀ ذکر حق به بارآید،ارج مینهد: {Sفکرتی کز وهم و عقل آید پدید#آن نه غیب است آن ز نقل آید پدید#فکرت عقلی بود کفار را#فکرت قلبی است مرد کار راS}(همان) مولوی نیز ذکر را سببی جهت معالجۀ فکر جامد و حرکت آفرین آن میداند: {Sاین قد گفتیم باقی فکر کن#فکر اگر جامد بود رو ذکر کن#ذکر آرد فکر را در اهتزاز#ذکر را خورشید این افسرده سازS}(مثنوی 6/6-1475) ازاینرو همانگونه که آفرینش با واژۀ مقدس«کن»نه به شکل صوری وظاهری،بلکه به صورت باطنی و به معنی ظهور اراده حق آغاز شد،ارزش آدمیکه برگزیده مخلوقات اوست،نیز با کلام و قدرت سحرآمیز بیان تعیین میشود؛زیرا با آموختن اسمای الهی مسجود و شایسته کرنش فرشتگان میگردد و اولینعلمی که خداوند رحمان به وی آموخت،علم بیان بود،که فرمود:{/«الرحمن،علمالقرآن،خلق الانسان،علمه البیان»/}(الرحمن3/-1)و تعجبی ندارد که ذکر اگرتوأم با تمرکز خاطر و خلوص باشد،در آفرینش پدیدههای جدید،ایجاد تحولدر عالم و بهبود وضعیت جسمی و روانی انسان بسیار تأثیرگذار باشد."