چکیده:
این مقاله کوشیده است تا تقسیمات مشهوری را که در کتب منطقی خواجه نصیرالدین طوسی در باب حمل صورت گرفته، جمع آوری کند. در زیر هر تقسیم، دلیل تقسیمات و نا مگذار ی ها را از دیدگاه خواجه نصیرالدین طوسی مورد بررسی قرار داده و سپس این دیدگاه را با نظر دیگر منطق دا ن های مسلمان مقایسه کرده است. تعریف حمل: خواجه نصیر (اساس الاقتباس، ص ۱۸ ) در تعریف حمل با بزرگان منطق نظیر اب نسینا (الشفا ء ، المدخل، ص ۲۶ ؛ و الشفا ء ، العبارئ، ص ۲۰ )، قطب الدین محمد شیرازی (درّئ التاج، ص ۵۳ ) و میرداماد (الافق المبین، ص ۱۸ ) اشتراک نظر دارد. او حمل را مشترک لفظی بین دو معنا حمل مواطات و حمل اشتقاق می داند. در حالی که ابن سینا (الشفا ء ، المدخل، ص ۲۶ ). معتقد است که هرگاه«حمل» به طور مطلق به کار رود، حمل مواطات است و در حمل اشقاق قید«اشتقاق»لازم است.
خلاصه ماشینی:
"خواجۀ طوسی(شرحالاشارات،ج 1،ص 142)حمل اشتقاق را این گونه تعریف میکند؛حمل اشتقاق حملی است که در آن محمول بیواسطه برموضوع حملنمیشود،بلکه به واسطۀ ذو یا اشتقاق به موضوع نسبت داده میشود،مانند حمل سفیدی برانسان و قطب الدین محمد رازی(شرح المطالع،ص 50)نیز این نظر را تأیید میکند.
این حمل را به اینتعاریف تعریف کردهاند: الف)حملی است که در آن موضوع و محمول از نظر مفهومیمتغایر و از نظر وجودی متحدند(صدر الدین شیرازی،الحکمة المتعالیه،ج 1،ص 92؛و تعلیقات علی الهیات الشفاء،ص 128؛و تعلیقاتعلی شرح حکمة الاشراق،ص 66 و 200؛سبزواری،شرح المنظومه،صفحه 130).
خواجۀ طوسی(اساس الاقتباس،ص 19)منتقد فرض اول فارابیاست و حمل دو جزئی بریکدیگر را نادرست میداند زیرا ممکن استمتباین باشند و اگر هردو اسم باشند لفظی و غیرحقیقی هستند کهبهمنیار(التحصیل،ص 26)و ابن سینا(الشفاء،المقولات،ص 20)با نظر خواجه هم عقیدهاند اما بعضی حمل جزئی را،چه برخودشو چه برکلیای که فرد آن است،نادرست و محل شمردهاند(الشفاء،المقولات،ص 27؛ساوی،البصائر النصیریه،ص 54؛غزالی،معیارالعلم،ص 296؛ابن رشد،تلخیص کتاب القیاس،ص 211؛سهروردی،منطق التلویحات،ص 7؛شیرازی،دره التاج،ص 54)؛همچنین اگر دوجزئی دو وصف خاص باشند،حمل غیرحقیقی است(الشفاء المقولات،ص 21؛بغدادی،المعتبر،ج 1،ص 165)،و حمل جزئی بروصف خاصحمل غیر طبیعی و بالعرض است(تلخیص کتاب القیاس،ص 211).
در این معنا،حمل اولی به محمولی گفته میشود کهباواسطه یا بیواسطه،اعم از موضوع برموضوع حمل شود که ابن سینا وفخر رازی و ابن رشد و حلی نیز با خواجه هم عقیده هستند(الشفاء البرهان،ص 135؛البصائر النصیریه،ص 241؛تلخیص کتاب البرهان،ص 51؛منطق التلویحات،ص 76؛الانارات،ص 227؛الجوهر النضید،ص 210؛حاشیه برشرح شمسیه،ص 71)؛یا حملی که در آن ایجاب محمول باسلب آن از معنایی اعم از موضوع ممکن نباشد(معیار العلم،ص 228)."