خلاصه ماشینی:
"به عبارت دیگر زن خود را عضوی از جامعۀاسلامی میدانست و مسائل خویش را هماهنگبا مسائل جامعه اسلامی تعریف میکرد؛در نتیجهمیکوشید برای حل مشکلات جامعه،گسترش مذهبو دفاع از منافع ملی کشورش گام مؤثرتری بردارد،امامتأسفانه تاریخنویسان روشنفکر به فعالیت زنان مبارزو مکتبی ایران اسلامی در این مورد توجه نکردهاند وآنچه بیشتر مطرح شده بخش دوم فعالیت زنان دردورۀ مشروطه است که متأثر از جریان تجددطلب وروشنفکر روی داد.
نکتۀدیگری که دربارۀ فعالان زن و فعالیتهای آنها دردورۀ دوم مشروطه(1285 به بعد)میتوان بیان کرداین است که بیشتر شخصیتهایی که در موردشانشواهد و اطلاعات تاریخی موجود است یا بابی،بهایی بودند یا اینکه فارغ التحصیل یکی از مدارسامریکایی یا مدراسی بودند که زیر نظر هیئتهایتبلیغی کلیسا تأسیس شده بودند؛بنابراین همگیتحت تعالیم و ارشادهای جهتداری قرار گرفته بودندکه سبب یکشکلی و یکسانی محتوای فعالیتهایمتعددشان حتی در قالبهای متفاوت(ایجاد انجمن،انتشار نشریات،تأسیس مدارس دخترانه و اکابر زنانبزرگسال)شده بود،بهگونهای که موضوع ارتباط باغرب و الگوگیری زنان ایرانی از زنان اروپایی،منعحجاب،شبههپراکنی دربارۀ مبانی اسلامی ازجملهارث،حق طلاق،حضانت فرزند،..."