چکیده:
هدف: هدف این پژوهش بررسی عوامل موثر منجر به قتل در زنان دارای این اتهام بود. روش: در این پژوهش که از نوع پژوهشهای کیفی است با 19 زن متهم به قتل در زندان مرکزی اصفهان، یک مصاحبه عمیق انجام شد و طی آن عواملی چون شرایط دوران کودکی و خانوادگی، ازدواج، ویژگیهای فردی و خانوادگی همسر و انگیزههای قتل بررسی گردید. با کدگذاری مصاحبهها و دستهبندی کدهای مشابه، سه گروه اصلی «عوامل مربوط به قاتل»، «عوامل مربوط به مقتول» و «عوامل مربوط به قتل» مشخص شد. یافتهها: متهمان بیشتر حاشیهنشین و روستانشین، در خانوادههایی با جمعیت بالا و سواد کم و درآمد پایین بودند. سابقه خشونت و اعتیاد در شماری از خانوادههای آنها گزارش شد ولی مشکل اصلی خانوادهها نبود. بیشتر افراد مورد بررسی تحصیلات پایینتر از دوره راهنمایی داشته و پیش از ارتکاب به چنین جرمی سابقه جرم و زندانیشدن به جز یک مورد نداشتند. سابقه اختلال مهم روانپزشکی، رفتارهای ضداجتماعی و منافی عفت، پرخاشگری و اعتیاد پیش از ازدواج در هیچکدام از آنها گزارش نشد. مهمترین انگیزههای قتل، عوامل فردی مربوط به مقتول و مشکلات زندگی پس از ازدواج بود. در بیشتر موارد، مقتول فردی پرخاشگر، با سابقه آزارهای جسمی، جنسی و روانی شدید نسبت به همسر، اعتیاد، سابقه روابط خارج از زناشویی، تشویق یا تهدید زنان به کسب درآمد از راههای غیرشرعی، بیکاری و وضع مالی نامناسب بود. نتیجهگیری: ازدواجهای نامناسب میتوانند پیامدهای زیانبار فردی، خانوادگی و اجتماعی داشته باشند
خلاصه ماشینی:
"سپس از روانشناس و مددکار مربوطه نیز درباره متهم نظرخواهی میشد و مطالبی در رابطه با رفتارهای وی در زندان 1- Motz 2- Maden3- Swinton 4- Gunn5- Rogde 6- Hougen7- Poulsen 8- D’Orban9- Eronen 10- Wykes11- grounded theory research و اطلاعاتی که زندانی پیش از مصاحبه در اختیار آنان قرار داده بود نیز در متن مصاحبه گنجانده میشد.
پ) عوامل مرتبط با قتل بیشتر مجرمین بهدلیل وضعیت نامناسب مالی، ضعف بدنی، بیسوادی و ناآگاهی از حقوق قانونی خود، برای رهایی از این آزارها به فرد دیگری پناه میبردند که تنها در شش مورد این فرد شریک جنسی آنان بود و در بقیه موارد از افرادی کمک میگرفتند که به نحوی از فرد مقتول آسیب دیده بودند.
بیشتر آنها پس از ازدواج بهدلیل بهرهمندنبودن از حمایت خانوادگی و اجتماعی در راستای حفظ زندگی ناخواسته خود تلاش میکردند، ولی عوامل نامساعد زندگی از جمله خشونتهای شدید همسران، اعتیاد، بزهکاری همسر و روابط خارج از ازدواج این زنان را نسبت به همسرانشان بیتفاوت و حتی بیزار کرده بود.
برخی از زنان در این میان، تمایلات هیجانی به همجرم خود نیز پیدا کرده بودند و رسیدن به فرد مورد علاقه، انگیزه قتل شده بود؛ ولی در بسیاری از آنان تنها حس انتقامجویی و یا طمع مالی، همدستان را با آنان همراه نموده بود.
افتخار، کاکویی، ستاره فروزان و برادران افتخاری (1383) میزان تحصیلات70% زنان آزاردیده از همسر را که به پزشکی قانونی مراجعه کرده بودند، دیپلم و پایینتر گزارش کردند که بیشتر آنها از حقوق قانونی خود آگاهی نداشتند و ترس از پیامدهای اجتماعی شکایت موجب شده بود که با آزار همسرانشان کنار بیایند."