خلاصه ماشینی:
"»(ص 27 و 29) تغییر ناگهانی فوق از لحاظ ذهنی،زیبا و دارای سنخیت موضوعی هم هست،زیرا تبدیل شدن به پری دریایی،حینغرابت و نامتعارف بودنش به گونهای ذهن مخاطب را به قصههای افسانهای پریان دریایی ارجاع میدهد،در نتیجه،تاحدی وجاهت موضوعی پیدا میکند،اما اینکه نویسنده بتواند از این اتفاق تخیلی چه داستانی شکل بدهد،و حتی بعدهاچه دلیلی-ولو تخیلی-برای این حادثه ارایه دهد نیز حایز اهمیت است و اولین پرسش خوانندگان هم در همین رابطهشکل میگیرد.
(ص 90 و 91) لیز کسلر افسانهی پریان دریایی را به اسطورههای رومی ربط میدهد و در اعماق دریا همان نپتیون را که دراسطورههای رومی خداوندگار دریاهاست،به عنوان پادشاه پریان و فرمانروای دریا معرفی میکند که البته این موضوع درقیاس با بافت ترکیبی و دوگانه موضوع و ساختار رمان«دم اسرارآمیز»تأثیرش آن است که بخشهای مربوط به حوادثزیر دریا را تا حدی تخیلی و باورپذیر نشان میدهد: همان طور که شنا میکردیم،پرسیدم:«حالا میخواهی چه چیزی نشانم بدهی؟» -«دفعهی پیش با آن همه اتفاقهایی که افتاد،یادم رفت علامتی را که روی در بود،نشانت&%17308NKKG173G% بدهم.
(ص 150 و 151) با همهی اینها لیز کسلر گاهی از نگاه«آکواریومی»اش به دریا بیرون میآید و توصیفهایی زیبا و داستانی میآفریندکه در همان قسمت به گیرایی و فضاسازی موقعیتها و رخدادها کمک میکند و البته یکی از علتهای ارایهی چنینتوصیف زیبایی آن است که این رخداد داستانی در بخشهای پایانی رمان اتفاق میافتد و نشان میدهد که ذهن و تصوراتو تخیلات او بالاخره بعد از حدود 228 صفحه حادثهسازی و سطحینگری،تا حدی کارایی داستانی پیدا کردهاند:ناگفتهنماند که توصیف فوق هم تماما مربوط به داخل دریا نیست،بلکه دربارهی یک معدن دریایی است که در بالا از سطح دریاهم بیرون زده است: صخرههای برنده و نوکتیز در تمام مسیر تا سطح آب یا حتی بالاتر از آن کشیده شده بودند."