خلاصه ماشینی:
"با توجه به کمبود یا نبود محدثان راستین و اهل تحقیق،برای پذیرش یک نقل به عنوان حدیث،تنها اعتماد بهسخن عالمانی میتواند ملاک قبول یا رد یک روایت قرار گیرد که: -متخصص و ناقد حدیث باشند و بتوانند دیدگاههای عالمان حدیث و مؤلفان آثار حدیثی را نقد و ارزیابی کنند؛ -مندرجات و دستورهای کتابهای علوم حدیث(رجال الحدیث و درایه الحدیث)را نادیده نگیرند؛ -نپندارند که سخن جاعلان(از طریق کتابهای اهل سنت یا به وسیلهی خود شیعیان)به کتابهای حدیث شیعهراه نیافته است؛ -نترسند که با رد یک نقل،مبادا حدیث معصوم را رد کرده باشند؛ -نترسند که با رد حدیثی از یک کتاب معتبر،مبادا روح مؤلف آن را بیازارند،یا او و اثرش را کمارزش جلوه دهند،بلکهبه عکس،معتقد به شادمانی مؤلف و سپاس آن روح بزرگ از اصلاح خطای خود و کجروی آیندگان باشند؛ -به توجیه یک نقل پیش از بررسی سند آن و اطمینان سندی به نسبت آن با معصوم اقدام نکنند؛ -اگر ادعای حدیث بودن یا نبودن متنی را دارند،آن را با ارایهی نخستین و کهنترین منبع نقل و بررسیهای سندیو متنی آن به اثبات رسانند.
این روش شامل اموری متعدد و متنوع میشود که از جمله عبارت است از:گفتوشنودها وپرسش و پاسخهای آموزشی؛تدرج و رعایت مراحل در ارایهی اطلاعات و بیان معارف و احکام؛پایین آوردن سطح مفاهیمبرای درک بهتر(و به تعبیر قرآن:تنزیل،تبیین و تفصیل)؛عدم طرح دانشهای عمیقتر برای انسانها تا زمان درک مراتبسادهتر؛ارایهی اطلاعات به تناسب درک مخاطب؛بیان حقایق در قالب داستان و تمثیل؛تجاهل العارف یا خود را به نادانیزدن برای انگیزش طرح یک موضوع برای دیران؛خطاب و عتاب خداوند با پیامبران به منظور خطاب و عتاب غیر مستقیماما قویتر با امت؛خطاب انسان کامل با خدا به منظور آموزش نحوهی سخن گفتن مردم با خدا و نیایش با خدا؛ارایهیاطلاعات در قالب دعا؛درخواست کمک از انسانها در کار خیر به منظور آموختن مشارکت به آنها و از این قبیل."