چکیده:
معمولا عالمان دینی متاثر از مبانی دین شناختی و نیز شرایط اجتماعی ـ سیاسی که در آن به سر می برند، نگرش های متفاوتی به عرصه سیاست پیدا می کنند. برخی نگرش سلبی به سیاست دارند و به جریان زندگی سیاسی شیعیان در عصر غیبت اعتقاد ندارند و پاره ای دیگر با نگرشی ایجابی به سیاست، معتقد به اقامه وظایف امام معصوم (ع) در کلیت عصر غیبت اند. آیت الله تبریزی از جمله عالمان سنتی است که نگرشی ایجابی به سیاست در سال های پیش از ظهور دارد، اما برخلاف کسانی که به ادله ولایت فقیه تمسک می کنند از مسیر دیگری حق فقیه در اقامه حکومت اسلامی را به رسمیت می شناسد.
خلاصه ماشینی:
"ب)تفکر سیاسی مهمترین اثی که میرزا جواد تبریزی به تفصیل دربارۀ زندگی سیاسی شیعیان در دو عصر حضور و غیبت سخن گفته ارشاد الطالب است که عمده مباحث ما نیز دربارۀ تفکر سیاسی آن فقید به این اثر مستند شده است،کتابی که معمولا خود استاد مقلدین و پرسشگران خود را در باب ولایت فقیه به آن ارجاع میداد.
اما آنچه در بحث از اصل اولیه مورد مناقشه قرار گرفته ولایت اعتباری و تشریعی نبی گرامی اسلام(ص)است که برخی با استناد به آیۀ شریفۀ {/«النبی اولی بالمؤمنین من انفسهم»/}(احزاب6/)تصور میکنند که هرتصرف اعتباری و نافذی که برای مؤمنان وجود دارد،مثل بیع مال و طلاق زوجه،برای نبی اسلام(ص)هم وجود دارد و پیامبر(ص)از باب ولایت برمؤمنان میتواند در امور مربوط به انفس آنان دخل و تصرف کند و برای مثال زنی را طلاق دهد و به نکاح خود درآورد و مال کسی را به دیگری بفروشد.
از نظر آیت الله تبریزی،گذشته از اینکه این روایت مرسله است،هیچ دلالتی بر ولایت سیاسی فقها ندارد و چنین روایتی تنها برجانشینی علما از زعامت دینی پیامبر(ص) دارد که همان نشر احکام اسلام و ابلاغ آنها به مردم است.
بااینهمه،آیت الله تبریزی به خوبی میداند که اگر سند و دلالت روایانه وارده در باب ولایت فقیه را یکایک نپذیرد و بدینگونه شئون ولایی معصوم(ع)را برای فقیه عادل محرز نینگارد،ممکن است به اعتقاد به بیتوجهی دین اسلام به وضعیت مسلمانان در عصر غیبت و سرگردانی آنان و نیز نقصان دین در توجه به سیاست و بسط عدالت متهم شود."