چکیده:
در این مقاله سعی شده تا علل و دواعی امام محمد غزالی در مخالفت و ضدیت با فلسفه و فیلسوفان به اختصار تقریر شود؛ زیرا بی تردید وی یکی از جدی ترین و سرسخت ترین مخالفان فلسفه و فیلسوفان در همه ادوار تاریخ بوده است. البته، در این باره سخن بسیار گفته شده است، اما در این میان بهتر است از زبان خود غزالی و فیلسوفان طراز اول به داوری بنشینیم تا حقیقت آفتابی تر شود. اما آنچه دراین باره، به اجمال، می توان گفت این است که درواقع، مخالفت غزالی نه با خود فلسفه که با ورود نابجا و ناصواب فیلسوفان در عرصه دیانت بوده است. البته، مخالفت وی با فیلسوفان نیز در نظر خویش، نه از سر عناد و رقابت که به انگیزه دفاع از دین بوده است؛ زیرا حداقل، پاره ای از عقاید فیلسوفان موجب سستی دیانت توده مردم می شود و در تناقض با اعتقادات و اصول دین است
خلاصه ماشینی:
"شایان ذکر است که غزالی دعاوی خویش را دربارۀ فیلسوفان مستند به مطاوی ومضامین کتب ابن سینا و فارابی کرده است،در حالیکه ابن سینا حداقل هم در کتاب مشهورخویش به نام الهیات شفاء و هم در کتاب الهیات نجات صریحا اعلام میکند که یگانه راهاثبات معاد جسمانی این است که آن را با دلایل شرعی اثبات کنیم و به خبر انبیاعلیهم السلام قناعت کنیم(یثربی،1383:205)و در کتاب الهیات نجات نیز میگوید: ما از دین و شریعت،نوعی از معاد را میپذیریم و برای اثبات این نوع معاد،راهی جزشریعت و تصدیق خبر پیامبران نداریم و این همان معاد جسمانی است(ابن سینا،1370:251).
در اینجا لازم است به چند نکته،که خود غزالی از باب مقدمه به آنها پرداخته،توجهشود:اول اینکه،از آنجایی که غزالی در کتاب تهافت الفلاسفه فقط سعی در نشان دادنتهافت و تناقض گفتار فیلسوفان به عنوان پژوهشگری انکارکننده،که چون مدعیایاثباتکننده داشته است،لذا برای این کار از مذهب مخصوصی دفاع نکرده است،بلکه بهتعبیر خودش زمانی آنهارا با فلان مذهب فقهی متوقف کرده و گاه نیز با مذهب فقهیدیگری.
غزالی بعد از برشمردن موارد بیستگانۀ مورد اختلاف با فیلسوفان،که نیازی به بیانهمۀ آنها نیست،مگر سه موردی که باعث تکفیر فیلسوفان شده و اجمالا در قسمت سومکه مربوط به موارد اختلافی میان غزالی و فیلسوفان بود نیز به آنها اشاره شد،میگویداینها آن چیزها و مسائلی هستند که ما میخواهیم در باب تناقض علوم الهی و طبیعی آنانذکر کنیم وگرنه مخالفت با آنها در زمینۀ علومی مثل ریاضیات سودمند نیست؛زیرا مسائلمربوط به آن علم به حساب و هندسه برمیگردد و در منطق هم،خلاف قابل اعتنایی رخنداده است و ما هم در زمینۀ منطق کتابهای معیار العلوم و غیره را تألیف کردهایم."