چکیده:
تجلی خداوند ناشی از حب اوست و آفرینش چیزی جز تجلی نیست؛ چنان که اگر تجلی صورت نمی گرفت، عالم موجودیت نمی یافت. از سوی دیگر، تجلی منشا حب بندگان است و عارف به تناسب آن که از چه نوع تجلی برخوردار شده باشد، نوع خاصی از محبت پیدا می کند و در دسته خاصی از دوستداران حق جای می گیرد. پیامدهای این مساله، هم از جنبه نظری قابل بررسی است و هم از جنبه عملی. مقاله حاضر به پیامدهای نظری می پردازد و بدین منظور نخست انواع تجلیات جمالی و جلالی را به اختصار بیان کرده، دو گروه مشهور عرفا، یعنی سکریان و صحویان را که به ترتیب برخوردار از تجلیات جمالی و جلالی اند، معرفی می کند و سپس آثار و پیامدهای برخورداری ایشان را از انواع تجلی در زمینه های نظری و در موضوع دوستداری خداوند بررسی می کند. در جهت تحقق این هدف، خرد نظریه های محبت، خلت، عشق و وحدت وجود را که در سایه نظریه کلان حب الهی به وجود آمده اند، مطرح می سازد و آرای سکریان و صحویان را در آن ها بررسی و مقایسه می کند و بدین گونه نشان می دهد که تجلیات متفاوت، چگونه موجب تفاوت های بنیادین در برداشت ها و تفاسیر عارفان از مسائل مهم هستی چون حب الهی شده است.
خلاصه ماشینی:
"قائلان به سکر، صحو را حجاب اعظم عبد از حضرت حق میدانستند؛ زیرا معتقد بودند در حالت صحو، صفات بشری مانند علم، آگاهی و تمایلات انسان باقی میماند و این همه اسباب تفرقهاند؛ اما سکر موجب زوال صفات بشری، تدبیر و اختیار، و حتی تصرف انسان در خویشتن میشود؛ در نتیجه وی فانی میگردد و هر چه از او سر زند، فعل حق تعالی خواهد بود، زیرا باقی حقیقی، کسی جز او نیست؛ از این رو میگفتند فرق است میان آن که از صفات خود فانی شده باشد با آنکه بر صفات خویش باقی بماند (هجویری، 231ـ235).
تفاوت دیدگاه عرفا را در باره حب الهی که نهایتا ناشی از اصالت دادن ایشان به هر یک از تجلیات جمالی یا جلالی است، در خرد نظریه های حب به شرح زیر میتوان پیگرفت: الف ـ نظریه محبت تجلی جمالی که حاصل آن برای عارف، شهود زیبایی و حسن خداوند بود، چنان که پیشتر گفته شد، ملازم طرب و شادی و انس و وصال بود.
اصحاب سکر در اثر تجلی جمالی که حامل لطف و رحمت و انس و قربت خداوند است، سرانداز میشوند و شوریده، و در گرمای حاصل از دیدار، فاصلهای میان خود و محبوب ازلی حس نمیکنند؛ در نتیجه از مقوله حب و محبت عبور میکنند و داعیهدار دوستی و صمیمیت با خدا و سرانجام عشق و وحدت با او میگردند.
اما اصحاب صحو که از تجلی جلالی برخوردارند، تحت تأثیر جلال و جبروت و هیبت و هیمنه خداوند، روحیات آرام، خائف و خاشع پیدا میکنند، در روش معرفتی خود، هشیاری را ترجیح میدهند و سکر را آفت معرفت میشمارند و چون مقهور صفات جلال میشوند، فاصلهای میان خود و خداوند میبینند که مانع طرح ادعای دوستی و یگانگی با او میشود."